عنوان مقاله :
رابطه عقل و ايمان در انديشه كييركهگارد و ملاصدرا
پديد آورندگان :
شكر ، عبدالعلي دانشگاه شيراز
كليدواژه :
ايمان , عقل , ايمانگرايي , كييركهگارد , ملاصدرا
چكيده فارسي :
كييركهگارد در مقام دفاع از ايمان مسيحي بر اين باور تاكيد دارد كه ايمان حقيقي در گرو پايان يافتن عقل است و هيچگونه استدلال عقلي را برنميتابد. وي با استناد به تورات، حضرت ابراهيم× را شهسوار ايمان ميخواند؛ زيرا تنها با خطر كردن، شورمندي و از سر خرد ستيزي، تسليم فرمان الهي شد و مبادرت به ذبح فرزند كرد. وي دلايلي كه بر مدعاي پارادوكسيكال ايمانگرايي افراطي اقامه ميكند، وافي به مقصود او نيست. به همين جهت ادعاي او مورد انتقاد فراواني از سوي صاحبنظران واقع شده است. آنچه كييركهگارد در خصوص اوصاف شهسوار ايمان پردازش ميكند، فراتر از كتاب مقدس و غير مطابق با آن است. در مقابل، صدرالمتالهين با استناد به قرآن و روايات، ايمان حقيقي را وامدار براهين عقلي و مكاشفه قلبي ميداند. به عقيده او امور غيبي همچون معاد و مسايل آن، گرچه از طريق برهان عقلي قابل دسترسي نباشد، اما ايمان به آن از طريق تزكيه نفس و انكشاف قلبي حاصل ميگردد. بنابراين از منظر ايشان، ايمان نه تنها ناسازگار با عقل نيست، بلكه براهين عقلي به استحكام و درجه آن ميافزايند. اين مقاله به نقد و بررسي اين دو ديدگاه پرداخته و با بيان انگيزه گرايش افراطي كييركهگارد به ايمانگرايي، نارساييها و پيآمدهاي اساسي آن را خاطر نشان ميكند. در ادامه، تبيين ميگردد كه ديدگاه صدرالمتالهين، سازگاري عميقي با موازين عقلي و ديني دارد.