عنوان مقاله :
تحول مباني مشروعيت دولت سربداران با تأكيد بر نقش تشيع و تصوف
پديد آورندگان :
روزبهاني ، محمد رضا دانشگاه فرهنگيان استان تهران - گروه علوم انساني
كليدواژه :
سربداران , تشيع , تصوف , مشروعيت , خواجه علي مؤيد
چكيده فارسي :
در دوران فترت، پس از مرگ ايلخان ابوسعيد (د.736هق) تا برآمدن تيمور گوركاني(807ه.ق)، جدا از بازماندگان دودمان چنگيزي و حكام محلي، شاهد سر برآوردن حكومتهاي نوظهوري هستيم كه با بهره بردن از شرايط پس از مرگ ايلخان ابوسعيد، اقدام به تشكيل دولت كردند. سربداران غرب خراسان تا 783ق، سادات مازندران تا 794ه.ق، سادات گيلان تا 772ه.ق، كاركيا در لاهيجان تا 1060ه.ق دولتهايي هستند كه تمايلات صوفيانه داشتهاند. در ميان اين دولتها، نقش دولت سربداران خراسان به سبب وسعت قلمرو و تكيه همزمان بر تشيع و تصوف داراي اهميت ويژهاي است. در اين مقاله به روش توصيفي تحليلي سعي ميشود همراه با توصيف تلاشهاي دولت سربداري براي كسب مشروعيت و عرضه الگوي مشروعيت ساز جديد، علت عدم دستيابي اين دولت به يك الگوي واحد مورد توافق گروههاي مختلف بيان گردد و تحليل شود. به نظر ميسد، نبود نظريه سياسي مشخص در گروه سربداري و آرمان گرايي افراطي گروه شيخيان و اوضاع پيچيده سياسي زمانه، به خصوص ظهور تيمور، عوامل اصلي اين عدم توفيق هستند. به گونه اي كه تلاش ديرهنگام خواجه علي مؤيد در دعوت از محمد بن مكي، شهيد اول(د.786ه.ق) براي تشكيل حكومت ديني و كسب مبناي مشروعيتي جديد، نتوانست توفيقي براي دولت سربداري به ارمغان آورد.
عنوان نشريه :
تاريخ اسلام