عنوان مقاله :
نسبت سنجي گفتمان ملي گرايي ايراني با گفتمان صفويه
پديد آورندگان :
عارف نژاد ، ابوالقاسم دانشگاه پيام نور - گروه تاريخ فرهنگ و تمدن اسلامي , طهوري نيا ، علي دانشگاه پيام نور
كليدواژه :
تحليل گفتمان , مليگرايي ايراني , تاريخ ايران , صفويه , هويت ايراني
چكيده فارسي :
مليگرايي ايراني از گفتمانهايي است كه با مفصلبندي دالهاي گوناگون سعي ميكند، مدلول هويت ايراني را پابرجا نمايد و در فضاي معنايي خود، آن را تثبيت كند. از سويي ديگر، ظهور دولت صفويه در سال 907 هجري با محوريت دال مذهب، دولتي مقتدر و يكپارچه در سرزميني ايجاد كرد كه در طول تاريخ با عنوان ايران از آن ياد ميشود. وجود دالهاي مشترك بين اين دو گفتمان، اين پرسش را مطرح ميكند كه گفتمان مليگرايي ايراني و گفتمان صفويه چه رابطهاي ميتوانند با يكديگر داشته باشند و دالهاي مشترك در اين دو گفتمان در چه معناهايي رسوب يافته و چيره شدهاند؟ به سبب آنكه غير و غيريتسازي جايگاه مهمي را در صورتبندي گفتماني به خود اختصاص داده است، مقاله حاضر با بهرهگيري از روش تجزيه و تحليل گفتمان لاكلا و موفه(Laclau and Mouffe) به اين نتيجه رسيده است كه در نگاه اول، دالهاي مشتركي در دو گفتمان مليگرايي و گفتمان صفويه مشاهده ميشوند كه يكسان به نظر ميرسند ولي تحليل فضاي گفتماني آنها، مشخص ميسازد كه نشانههاي اين دو گفتمان در دو فضاي معنايي متفاوت شكل گرفتهاند و دليل عمده مشترك بودن ظاهري دالها، به سبب در اولويت بودن سياست و دستيابي به هژموني در هر دو گفتمان است كه سبب ميشود هر دوي آنان بكوشند كه هرگونه عامل افزايش اقتدار را از حوزه گفتمانگونگي خارج سازند و در مفصلبندي گفتماني خود وارد نمايند
عنوان نشريه :
تاريخ اسلام