آيا حقوق زنان مي‌تواند حقوق بشر باشد؟

چندين سند بين المللي حقوق بشر مدعي تصديق حقوق زنان هستند. اما آيا حقوق زنان مي تواند واقعاً حقوق بشر باشد؟ مسئله اين نيست كه آيا زنان مي توانند از حقوق بشر برخوردار شوند، زنان انسان هستند و لذا مي توانند تمام حقوقي را داشته باشند كه مردان مي توانند دارا باشند؛ اما اگر حقوق خاصي براي زنان وجود دارد، پس قاعدتاً اين حقوق، حقوقي هستند كه آن ها به عنوان زن از آن برخوردارند، نه به عنوان انسان، در حاليكه حقوق بشر حقوقي است كه يك شخص به عنوان انسان از آن برخوردار است نه در جايگاه ديگري از قبيل يك شهروند، يك طلبكار يا يك زن. لذا، به نظر مي رسد كه حقوق زنان، حقوق بشر نيست. شايد حقوق زنان حقوق بشر بوده و زنان و مردان به طور يكسان از آن برخوردار باشند اما [حقوقي است] كه در زنان اهميت خاصي دارد. بنابراين، حق رهايي از تبعيض، حق تمام انسانهاست؛ اما ممكن است به عنوان يكي از حقوق زن اعلام گردد. چرا كه زنان بيش از مردان در معرض تبعيض قرار دارند. اما اين توضيح متناسب با حق يك زن در [برخورداري از] حمايت خاص در برابر كار زيانبخش به هنگام بارداري نيست. شايد حقوق زنان، حقوق بشرِ مشروطي باشد مانند حق بشر در برخورداري از امنيت اجتماعي، اگر شخصي از امرار معاش ناتوان شود. اما اين مورد نمي تواند حق يك زن را در برخورداري از مرخصي بارداري استحقاقي توضيح دهد. در اين مرحله، مي توان نتيجه گرفت كه حقوق زنان، هر چقدر كه مهم باشند، حقوق بشر نيست. با اين حال من توضيح ديگري را ارائه مي دهم، حقوق زنان مشتق از حقوق بشر است. براي مثال، حق اساسي بشر براي رأي دادن تلويحاً به معناي حق خاص تر زنان براي رأي دادن در شرايطي يكسان با مردان است. و يك شرط لازم براي برخورداري مؤثر زنان از حق اساسي بشر براي كار، حق آنان در اخراج نشدن به دليل بارداري است. گرچه حقوقي مانند اين، تنها حقوق خاص زنان هستند، اما در عين حال، اينها حقوقي هستند كه زنان به عنوان انسان از آن برخوردارند. زيرا اين حقوق برگرفته از حقوق اساسي جهاني بشر مي باشند.