عنوان مقاله :
عوامل تأثيرگذار بر مناسبات باونديان و اسماعيليان الموت
عنوان به زبان ديگر :
Factors Influencing the Relationships between Bavandids and Ismailis of Alamut
پديد آورندگان :
حسيني، حسن دانشگاه فردوسي مشهد , عباسي، جواد دانشگاه فردوسي مشهد - گروه تاريخ
كليدواژه :
باونديان , اسماعيليان , مازندران , سلجوقيان , مذهب
چكيده فارسي :
با استقرار حكومت اسماعيليان در البرز مركزي، به مركزيت الموت، قدرت همجوار تازه‌اي براي حكومت محلي و كهن باونديان در مازندران پا به عرصه گذاشت كه بر قدرت منطقه‌اي و حاكميت ارضي اين خاندن محلي تأثير گذاشت. اين مقاله به اين پاسخ ميدهد كه چه عواملي بر مناسبات بين دو قدرت محلي تأثير داشت؟ نتايج پژوهش نشان ميدهد كه كشمكش سياسي و مذهبي اين دو حكومت در قرون پنجم تا هفتم هجري مناسباتي بيشتر بر پايه رقابت و دشمني را ميان آنها به وجود آورد. سير تحول مناسبات اين دو حكومت از عوامل و شرايط مختلفي تأثير مي‌پذيرفت. ميل به توسعه قلمرو يا كوشش براي نگهداري آن، اختلافات عقيدتي و مذهبي، تأثير قدرت‌هاي سوم مانند سلجوقيان و مغولان، پناهندگي عناصر حكومتي و به‌كارگيري سياست قتل مخالفان به‌وسيلة اسماعيليان، از جملۀ اين عوامل تأثيرگذار بودند. مقاله حاضر مي‌كوشد با برجسته كردن اين عوامل، با استفاده از روش توصيفي ـ تحليلي چشم‌انداز دقيق و منسجم‌تري از مناسبات اين دو قدرت مهم منطقه‌اي در قرون پنجم تا هفتم هجري ارائه نمايد.
چكيده لاتين :
With the establishment of the Ismaili government
in central Alborz in Alamut, a new neighboring
power for the local and archaic communities in
Mazandaran emerged that affected the regional
power and territorial sovereignty of this local
dynasty. This article answers the question of what
factors influenced the relationship between the
two local powers? The results show that the
political and religious struggles of these two
governments in the fifth to seventh centuries AH
created more relations based on competition and
hostility between them. The evolution of relations
between these two governments was influenced
by different factors and conditions. These factors
included the desire to expand or retain territory,
ideological and religious differences, the
influence of third powers such as the Seljuks and
Mongols, the asylum seeking of the members of
ruling family, and the use of Ismaili opposition
killing policy. The present article seeks to
highlight these factors using a descriptiveanalytical approach to provide a more detailed
and coherent perspective on the relationship
between these two important regional powers in
the fifth to seventh centuries AH.
عنوان نشريه :
پژوهشنامه تاريخ هاي محلي ايران
