تحول نظام آموزشي آكادميك هنر در تقويت تفكر خلاق و فرآيند ادراك دانشجويان (با تكيه بر رويكرد آشنايي زدايي)

از جمله وظايف مهم نظام آموزش عالي آكادميك هنر، افزايش مهارتهاي تفكر خلاق در دانشجويان و ايجاد نسبت مناسب آن با فرآيندهاي ادراك در آفرينش هاي هنري بديع است. در اين ميان، يكي از متغير هاي مهم، چگونگي سازماندهي نظام آموزش هنر در نسبت ميان تفكر، خلاقيت و انواع ادراكات انساني است كه با تكيه بر رويكرد آشنايي زدايي مي تواند بر ايجاد تحولي هر چند ساده اما عميق و بديع در نظام آموزش مؤثر باشد. هدف اين پژوهش ارائه راهكارهاي مناسب جهت تنظيم سلسله مراتب مراحل آموزش در هر يك از اين سطوح است كه به شيوه كيفي و با استفاده از راهبردهاي نظريه داده بنياد صورت پذيرفت. در اين راستا سعي بر آن شده است كه محورهاي اصلي و سطوح فرعي داده ها از طريق تجزيه و تحليل استقرائيِ متني و با تكيه بر كدگذاري باز، نظري و انتخابي انجام گردد. براي به دست آوردن ميزان اعتبار روايي و كاربردي داده ها نيز، از تحليلگران توانمند هنريِ خارج از محدوده نظريات تئوري درون متني استفاده شده است. نتايج حاكي از 35 مقوله كلي در 4 سلسله مراتب ارتباطي است كه سير مطالعه در چارچوب مدل پارادايمي شامل: راهكارهاي اوليه، نسبت هاي ثانويه و سطوح پيامدها ارائه شده است.