مقايسه‌ي نيازهاي بنيادي رواني، حمايت اجتماعي و استرس در گروه معتاد و غيرمعتاد: تفاوت‌هاي جنسيتي

با توجه به عوارض مخرب اعتياد و اهميت شناسايي عوامل محافظت كننده در برابر آن، اين پژوهش با هدف مقايسۀ نيازهاي رواني بنيادي، رويدادهاي استرس زاي زندگي و حمايت اجتماعيدرگروه معتاد و غيرمعتاد انجام شد. روش پژوهش در دسته طرح هاي علي مقايسه اي قرار دارد. گروه نمونه از ميان 200 نفر از ساكنان 18 تا 60 ساله شهر خرم‌آباد، شامل دو گروه معتاد و غيرمعتاد (70 معتاد مراجعه‌كننده براي ترك و 130 فرد سالم) بودند كه ازطريق نمونه‌گيري دردسترس انتخاب شدند و با رضايت شخصي به مقياس‌هاي ارضاي نيازهاي رواني بنيادي لاگارديا، رايان، كاچمن و دسي، مقياس چندوجهي حمايت اجتماعي ادراك‌شده زيمت، پاول، فارلي، وِركمن و بِركوف، مقياس تصديق اعتياد ويد، باچر، مك كناوبنپوراث و پرسشنامۀ استرس هفتگي برانتلي، جون و بندراكس، پاسخ دادند. داده هاي به‌دست‌آمده با استفاده از روش تحليل تمايزات، تجزيه و تحليل شدند. نتايج نشان دادند ماتريس كواريانس متغيرهاي پيش‌بينِ مرتبط با اعتياد در زنان و مردان، متفاوت است. نتايج تحليل واريانس يك‌راهه نشان دادند مردان معتاد و غيرمعتاد به لحاظ متغيرهاي شايستگي، حمايت اجتماعي ازسوي دوستان و تعداد وقايع استرس زا با يكديگر تفاوت معنادار داشتند و خودمختاري، شايستگي، ارتباط و حمايت اجتماعي خانواده در بين زنان معتاد و غيرمعتاد با يكديگر متفاوت‌اند. تابع تشخيص نيز پيشنهاد مي كند تعداد وقايع استرس زا و شايستگي بهترين پيش‌بيني‌كنندۀ اعتياد مردان و ارتباط و حمايت اجتماعي خانواده بهترين پيش‌بيني‌كنندۀ اعتياد در زنان است. نتايج با در نظر گرفتن عوامل محافظت‌كنندۀ متفاوت در مردان و زنان و اهميت آنها و همچنين احتمال ارتباط دو سويه بين اعتياد و احساس ارضانشدن نيازهاي بنيادي روانشناختي و تلويحات كاربردي آن بحث شد