شماره ركورد :
1104106
عنوان مقاله :
بررسي نقش تعديل كننده جنسيت و تاهل در رابطه بين روان سازه هاي ناسازگار اوليه و كيفيت زندگي
عنوان به زبان ديگر :
The moderating role of gender and marital status in the relationship between early maladaptive schemas with quality of life
پديد آورندگان :
بشارت، محمدعلي دانشگاه تهران - گروه روانشناسي , كشاورز، سميرا دانشگاه تهران , غلامعلي لواساني، مسعود دانشگاه تهران - گروه مشاوره , عربي، الهام دانشگاه تهران
تعداد صفحه :
12
از صفحه :
213
تا صفحه :
224
كليدواژه :
كيفيت زندگي , تاهل , روان سازه ناسازگار اوليه , جنسيت
چكيده فارسي :
روان سازه هاي ناسازگار اوليه باورهايي هستند كه افراد درباره خود، ديگران و محيط دارند و به طور معمول از ارضا نشدن نياز هاي اوليه و به خصوص نياز هاي عاطفي در دوران كودكي سرچشمه مي گيرند. روان سازه هاي ناسازگار اوليه از عوامل تعيين كننده كيفيت زندگي مي باشد، اما نحوه اثر عامل جنسيت و تاهل در اين رابطه شناخته نشده اند. از اين رو هدف از پژوهش حاضر بررسي نقش تعديل كننده جنسيت و تاهل در رابطه بين روان سازه هاي ناسازگار اوليه و كيفيت زندگي بود. طرح پژوهش حاضر از نوع همبستگي است. جامعه آماري جمعيت عمومي شهر شيراز بود. 391 نفر (209 زن و 182 مرد) كه به روش نمونه گيري در دسترس گزينش شدند، پرسشنامه هاي روان سازه هاي يانگ و براون (1999) و كيفيت زندگي سازمان جهاني بهداشت (1998) را تكميل كردند. داده ها با استفاده از تحليل رگرسيون چندگانه سلسه مراتبي مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت. نتايج بدست آمده نشان داد كه جنسيت تنها در رابطه حوزه خود پيروي و عملكرد مختل شده (0.05>P) و تاهل تنها در رابطه حوزه ديگرجهت مندي با كيفيت زندگي (0.01>P) نقش تعديل كننده داشت. براساس نتايج حاصل از اين پژوهش مي توان نتيجه گرفت عوامل مختلفي از جمله روان سازه ها، جنسيت و تاهل بر كيفيت زندگي اثر مي گذارند.
چكيده لاتين :
Early maladaptive schemas (EMSs) are beliefs that people have toward themselves, others and/or environment which generally stem from dissatisfaction of basic needs; particularly emotional needs in childhood. EMSs have a significant relationship with quality of life quality, but effects of gender and marital status are unknown. The purpose of this study was to examine the moderating role of gender and marital status in the relationship between EMSs and quality of life. The methods of present study was correlation and statistical population includes general population of Shiraz city. 391 subjects (181 men, 209 women) who were selected through convenience sampling completed the Schema Questionnaire Young & Brown (1999) and Quality of life Questionnaire (World Health Organization, 1998). Data was analyzed by using hierarchical regression analysis. Results showed that gender has the moderating role between autonomy and impairedperformance domain (p<0/05) and marriage has the moderating role between being other-directness domain (p<0/01) with quality of life. On the basis of the results of the present study, it can be concluded that various factors such as early maladaptive schemas, gender and marriage effect quality of life in different ways.
سال انتشار :
1397
عنوان نشريه :
رويش روان شناسي
فايل PDF :
7742666
لينک به اين مدرک :
بازگشت