نقش اقتصاد دانش بنيان در رشد كشاورزي برخي از كشورهاي منتخب با تأكيد بر كشور ايران

بهبود و افزايش بهره وري كشاورزي نتيجه انتقال از نظام هاي توليد منبع محور به نظام هاي توليد دانش بنيان است. در بررسي حاضر سعي شده است با استفاده از روش مدل اثرهاي ثابت و ارزيابي دانش بانك جهاني، در طي دوره 2017-2008به بررسي نقش اقتصاددانش بنيان در رشد كشاورزي برخي از كشورهاي منتخب با تأكيد بر كشور ايران پرداخته شود. نتايج روش اثرهاي ثابت نشان داد متغيرهاي موجودي سرمايه، اشتغال و شاخص تركيبي اقتصاددانش بنيان تأثير مثبت و معني داري بر رشد كشاورزي كشورهاي منتخب دارند. از بين كشش هاي موجودي سرمايه (0.26)، اشتغال (0.075) و شاخص تركيبي اقتصاددانش بنيان (0.90)، بيشترين كشش مربوط به شاخص اقتصاد دانش بنيان است و اين موضوع اهميت دانش بنيان شدن بخش كشاورزي را نشان مي دهد. بنابراين با توجه به اينكه اقتصاد دانش بنيان يكي از مؤلفه هاي اقتصاد مقاومتي است، هماهنگي ميان فعاليت هاي آموزشي و پژوهشي بخش كشاورزي، به منظور حركت از كشاورزي منبع محور به كشاورزي دانش محور ضروري مي باشد