عنوان مقاله :
معاني وجود در انديشه ابن سينا
پديد آورندگان :
عباسي حسين آبادي ، حسن دانشگاه پيام نور تهران - دانشكده الهيات , كاكايي ، مستانه دانشگاه علامه طباطبايي
كليدواژه :
موجود , وجود خاص , وجود عام , اشتراك معنوي , وجودشناسي
چكيده فارسي :
موجود نخستين اصل شناخت و به طريق اولي، موضوع مابعدالطبيعه است. لفظي كه در وجودشناسي ابن سينا به تبع ارسطو نقش كليدي دارد ، «موجود» است. موضوع فلسفه « موجود به ماهو موجود و عوارض ذاتي آن» است. مفهوم «موجود» مفهوم عامي است كه حاكي از مطلق واقعيت است و تنها مفهومي است كه دربرگيرنده همۀ چيزهاست. از نظر ابن سينا ميتوان موجودي را در خارج تصور كرد كه صرف وجود و بدور از ماهيت است (خداوند)؛ ميتوان موجودي را در خارج در نظر گرفت كه مركب از «وجود» و «ماهيت» است (مخلوقات). بنابراين ابن سينا با مفهومي به عنوان «موجود» سروكار دارد كه از اصل واقعيت حكايت ميكند و ميتواند ماهوي و غير ماهوي باشد. درباره خداوند «وجود محض» است و درباره مخلوقات مركب از وجود و ماهيت و «موجود» است. بنابراين وجود در انديشه ابن سينا در پنج معنا بكار ميرود: وجود خاص؛ وجود اثباتي؛ فعل وجود دادن؛ فعل بودن و وجود رابط. وجود يا به معناي اسمي بكار ميرود بر سرشت اشياء و موجودات اطلاق ميشود (وجود خاص) يا به معناي عام دلالت دارد كه صفت مشترك ميان موجودات است ( وجود اثباتي) يا به معناي «فعل وجود دادن » است كه دررابطه با وجودبخشي خداوند به مخلوقات بكار ميرود يا به معناي «فعل بودن» است به معناي عارض بودن وجود بر ماهيت كه در آن منشأيت آثار خارجي مدنظر است يا در حمل ميان موضوع و محمول بهصورت رابط لحاظ ميشود. در اين نوشتار ضمن گذار از موجود به وجود، معاني پنجگانه وجود را بررسي ميكنيم.