عنوان مقاله :
فضامندي و بدنآگاهي: بازخوانش مفهوم فضا در تجربۀ معماري (نمونۀ موردي: موزۀ هنرهاي معاصر تهران)
پديد آورندگان :
صياد ، اميرحسين دانشگاه آزاد اسلامي واحد رشت , غريب پور ، افرا دانشگاه تهران، پرديس هنرهاي زيبا - دانشكده معماري - گروه معماري , دلشاد سياهكلي ، مهسا دانشگاه آزاد اسلامي واحد لاهيجان - دانشكده معماري و شهرسازي - گروه معماري
كليدواژه :
ادراك , بدن مندي , تجربه , حواس , فضا
چكيده فارسي :
بيانمسئله:شايد بتوان يكي از وجوه تمايز انسان مدرن با انسان بهسربرده در دنياي سنت را كثرت تجربههاي فضامكان برشمرد. زيست انسان در پهنۀ طبيعي و اجتماعي، نه تنها داراي تاريخي معرفتي و نظري است، كه داراي ادراكهاي متمايز و گوناگون در تجربۀ مكانهاي طبيعي و اجتماعي است. اين تجربۀ متمايز در طول تاريخ، داراي روحي منحصربهفرد از يك سو و روحي مشترك در كالبد بشري از سوي ديگر است. ليكن در گفتمانهاي غالب معماري، بدن و ويژگيهاي جسماني و كالبدي آن كمتر مورد توجه قرار گرفته است و بدن صرفاً بهعنوان ابژهاي منفعل تلقي شده است. هدف:اين پژوهش بر آن است كه به بررسي ادراك بدني بهمثابه منبع الهامي براي بازتعريف مفهوم فضا در تجربۀ معماري بپردازد. نمودهاي خوانش فضا با واردكردن عنصر ادراكات بدني و بررسي درهمتنيدگي حواس انساني در ادراك از فضا از اهداف فرعي پژوهش است. روشتحقيق:اين تحقيق به لحاظ «ماهيت» پژوهش، از گونه تحقيقات كيفي با رويكرد فلسفي پديدارشناسي هرمنوتيك و به لحاظ «قصد» از پژوهش، تفسيري است كه به توليد بينش جديد ميپردازد. بدين ترتيب يافتههاي آن در بهبود دانش موجود در باب موضوع مورد مطالعه به كار ميآيد (دانشافزايي)، لذا نتايج آن، خالص است. منطق پژوهش، استقرايي است. در پژوهش حاضر، از مصاحبۀ عميق جهت استنباط و استخراج «امر ناخودآگاه» از بطن پاسخ مصاحبهشوندگان استفاده شده است. روش تحليل دادهها، تحليل محتواي كيفي و شامل كدگذاري باز و محوري است. نتيجهگيري:نتيجۀ پژوهش نشان ميدهد كه خوانش پديداري از تجربۀ ادراك از فضا به سه رستۀ «ادراك تام، درك پويا از فضا بهواسطۀ حواس»، «فضا، واسطهاي بر ادراك نوستالژي جمعي» و «فضا بهمثابه امكان شهود و درك ديگري» قابل تفكيك است.