كاركرد تصويرپردازي در تبيين داستان ناقه حضرت صالح(ع) و رهيافت هاي تربيتي اين كاركرد در بافت موقعيتي آيات قرآن

ثمود به عنوان قومي متمدن كه توانايي مهندسي منابع طبيعي داشتند با جوامع پيشرفته امروز كه دچار علم‌زدگي شده‌اند سنخيت دارند امري كه نشان‌دهنده اهميت شناخت زواياي مختلف اين داستان قرآنيست.اما ابهاماتي در جزييات اين داستان به ‌ويژه در مورد ناقه صالح(ع) مشاهده مي‌شود كه سبب ايجاد اختلاف ميان مفسران شده‌است. بدين‌سبب تصويرپژوهي به عنوان يكي از شاخه‌هاي علم زيبايي‌شناسي، به سبب وجود مولفه‌هاي انديشه، زبان،عاطفه،حقيقت،خيال(تخييل، تشبيه و...) جهت توسعه معنايي و تبيين ابهامات متن ضرورت مي‌يابد.ازطرفي شناخت بافت موقعيت كه شامل بافت فيزيكي،اجتماعي و ذهني، هدايت‌كننده مخاطب تصوير، به مراد متكلّم است. با شناخت مولفه‌هاي تصويرگري در بافت عصر نزول قرآن، مسير تطبيق تصاوير جهت تربيت مخاطبان عصرهاي مختلف هموارمي‌شود. در اين مقاله سعي مي‌شود به‌چگونگي ارتباط مولفه‌هاي تصويري ناقه در بافت فيزيكي، اجتماعي و ذهني ثمود جهت تبيين مبهمات آيات ناقه و چيستي رهيافت‌هاي تربيتي اين داستان در بافت موقعيتي عصر نزول و ديگر عصرها پاسخ داده‌شود. دراين تحقيق كوشش مي‌شود، ابهامات مذكور با روش تلفيق مؤلفه‌هاي تصويرگري در موقعيت هم‌زمان نزول و عصرهاي مختلف تبيين‌گردد. بافت فيزيكياجتماعي قوم ثمود كه زمينه‌ساز بافت ذهني quot;تكبّر quot;در ميان آنان است، با مؤلفه‌هاي تصويرگري نمايش داده شده‌است.خداوند، به اقتضاي اين صفت، پيدايش شتر از دل كوه را، جهت اتمامحجت و برنامه تقسيم‌ آب را، جهت آزمايش ثمود، برگزيد.خداوند با برشي از زندگي افرادي كه با برتري‌جويي به مقابله با آيات خدا برخاسته‌اند، كفار‌مكّه را در بافت‌هم‌زماني نزول(كه هم‌چون ثمود علم و تمدن ساخت بنا در كوه نداشتند)و تمامي طغيانگران را در بافت درزماني هشدار مي‌دهد كه سرانجامي سخت درپيش دارند.