عنوان مقاله :
جايگاه و نقش حسآميزي در شعر شفيعيكدكني
پديد آورندگان :
بهمني مطلق ، حجت الله دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران شرق
كليدواژه :
حسآميزي , شفيعيكدكني , شعر معاصر
چكيده فارسي :
حسآميزي يكي از شگردهاي تصويرسازي است كه در آن امور مربوط به يكي از حواس با امور و وابستههاي حسّ ديگري ميآميزد. اين شگرد هنري در آثار ادبي از سه جهت حائز اهميت است: 1. از نظر زباني باعث خلق تركيبات نو و تازه ميشود و از اين طريق منجر به توسّع زباني ميگردد. 2. از نظر معنايي آميختگي امور مربوط به حسّي با حسّ ديگر بويژه با حسّ بينايي باعث عيني شدن و در نهايت فهم بهتر و راحتتر معنا ميشود. 3. از نظر زيباييشناسي هم تصاوير زيبا و بديعي از رهگذر آميختگي حواس، فراهم ميآيد. اين شيوه در دورههاي مختلف شعر فارسي گاه كم و گاهي فراوان ديده ميشود. يكي از دورههايي كه اين شيوه مورد استقبال بيشتر شاعران قرار گرفته، دورۀ معاصر است و شاعراني مانند: فروغ فرّخزاد، سهراب سپهري و شفيعيكدكني از اين شيوه فراوان بهره بردهاند. در اين مقاله حسآميزي در شعر شفيعيكدكني بررسي و تحليل شده است. براي اين هدف نمونهها از مجموعههاي شعري «آيينهاي براي صداها»، «هزاره دوّم آهوي كوهي» و شعرهاي چاپ شده در شمارههاي 74، 92 و 98 مجلۀ «بخارا» استخراج و طبقهبندي شده و سپس مورد تحليل قرار گرفته است. بسامد بالاي نمونهها كه اكثر قريب به اتّفاق آنها خلّاقانه و بديع است، اين شيوۀ هنري را به عنوان يك ويژگي سبكي شعر شفيعيكدكني اثبات ميكند. در اين تركيبها از ميان حسهاي پنجگانه، حسّ بينايي حضور چشمگيرتري دارد و بيشتر تركيبها از آميزش رنگها بويژه رنگ سبز با حواسّ ديگر فراهم آمدهاست. اين مقوله با بعضي زمينههاي فكري شعر شفيعي مانند: طبيعتگرايي، علاقهمندي به عرفان و ادب صوفيه، و نيز روحيۀ اميد و نشاط و سرزندگي غالب بر شعرها، ارتباط دارد.