عنوان مقاله :
استقرا و تجربه در نظر فارابي
پديد آورندگان :
اسماعيلي ، زهرا دانشگاه بين المللي امام خميني , حكاك ، محمد دانشگاه بين المللي امام خميني - گروه فلسفه
كليدواژه :
فارابي , استقرا , نقله , استدلال به شاهد بر غايب , تجربه
چكيده فارسي :
مشكل استقرا يكي از مسائلي است كه فيلسوفان بسياري براي حل آن كوشيدهاند. اينكه آيا ميتوان با مشاهده جزئيات به دانش كلي و يقيني دست يافت، مسئلهاي بوده كه در تمام ادوار ذهن فيلسوفان را به خود مشغول داشته است. فارابي نيز در اين مسير گام نهاده و سعي كرده است در ابتدا استقرا را در قالب قياس بريزد تا بتواند نتيجه حاصل از آن را يقيني كند؛ اما خودش ناكارآمدي آن را در مييابد، سپس با تلفيق استقرا و تمثيل، روشي جديد پيشنهاد ميكند. در اين نوشتار، درابتدا شرح فارابي بر استقراي ارسطو آنچنانكه در آنالوطيقاي اول آمده، بررسي ميشود. در مرحله بعد نظر فارابي در كتاب القياس ميآيد و سپس «نقله» كه حاصل تلفيق تمثيل و استقراست، به عنوان راهكار پيشنهادي او براي حل مشكل استقرا معرفي ميشود. در آثار حكما و منطقدانان مسلمان ممكن است اين بحث، يعني نقله در ذيل بحث تمثيل مطرح شده باشد؛ ولي به نظر ميرسد اين كار تحت تأثير متكلمان صورت گرفته باشد. تكنيك نقله ازآنجاكه امكان گسترش علم را فراهم ميسازد، بيشتر براي حل مشكل استقرا كارآمد است. در ادامه تجربه در آثار فارابي بررسي ميشود و در آخر، پس از تحليل نظر فارابي در خصوص قياسيكردن استقرا به اين نتيجه ميرسيم كه قياس به دليل داشتن تفاوت ماهوي با استقرا، ابزار مناسبي براي توجيه استقرا نيست و نقله نيز هرچند دانش عميقتري در باب موضوع مورد نظر توليد ميكند، همچنان در دستيافتن به يقين ناكام ميماند.