عنوان مقاله :
نگاهي تطبيقي به انديشه افلاطون و ارسطو درباره عادت: چالشي بر سر مفهوم و كاربرد
پديد آورندگان :
سجاديه ، نرگس دانشگاه تهران , سوراني ، سميه دانشگاه اصفهان
كليدواژه :
تربيت , عادت , مفهوم , كاربرد
چكيده فارسي :
آدمي با اميد بستن به تربيت، ميتواند به فراتر رفتن از محدوديتهاي موجود، رهايي از بندها و فتح قلههاي سعادت، بينديشد. در اين ميان، بحث از چندوچون و روش تربيت، در ميان انديشمندان از رونق ويژهاي برخوردار بوده است. يكي از روشهاي مطرح در تربيت كه مخالفان و موافقان پابرجايي داشته است، روش تربيتي عادت است. در آثار افلاطون و ارسطو به عنوان متقدمين عرصهي تربيت، از اين روش بهوضوح سخن رفته است. هدف پژوهش حاضر اين است كه برخي از ابعاد ناسفته از اين روش را روشن نمايد و ناگفتههايي از آن را در زمينه مفهوم عادت، عرصههاي بهكارگيري عادت، ملاحظات سني و نقش مربي و متربي تبيين كند. روش مورداستفاده در اين پژوهش، رويكرد تحليلي در دو صورت تحليل زبان فنيرسمي و تحليل تطبيقي است. نتايج اين پژوهش حاكي از آن است كه افلاطون و ارسطو، عادت را به عنوان يك شيوهي تربيتي پذيرفتهاند اما در مفهوم آنها از عادت تفاوتهايي نهفته است. افلاطون، عادت را از افق جنبههاي اخلاقي و معنوي موردمطالعه قرار ميدهد و جنبههاي مثبت و منفي آن را در نظر ميگيرد. ارسطو، توجيه نسبتاً وسيعتري براي عادت از لحاظ فلسفي نموده است و به جنبههاي عملي آن توجه كرده است. بنابراين، ارسطو براي عادت، جايگاه ويژه با نقش مثبت قائل است درحاليكه افلاطون، به نقش ايجابي و سلبي آن توجه كرده است و به نتايج عملي عادت اهميت ميدهد.
عنوان نشريه :
مجله علوم تربيتي