بررسي تغييرات شاخص هاي بافتي، سرمي كبد و سندروم متابوليك در بيماران مبتلا به كبد چرب غير الكلي طي دوره ي 36 جلسه اي تمرين ورزشي

سابقه و هدف: امروزه شيوع چاقي و اضافه وزن كه زاييده‌ي سبك زندگي بدون تحرك و رژيم‌هاي غذايي نامناسب مي‌باشد، از مشكلات اصلي سلامت محسوب مي‌شود كه يكي از عوارض آن، بيماري كبد چرب غير الكلي (NAFLD) است، هدف اين مطالعه بررسي تغييرات شاخص‌هاي بافتي، سرمي كبد و سندروم متابوليك در بيماران مبتلا به كبد چرب غير الكلي طي يك دوره تمرين ورزشي بود. مواد و روش ها: در اين مطالعه نيمه تجربي تصادفي، 29 زن اضافه وزن و چاق داراي استئاتوز كبد با دامنه‎ي سني 22 تا 52 سال، به طور تصادفي به دو گروه فعاليت ورزشي هوازي (13 نفر) و كنترل (16نفر) تقسيم شدند. گروه هوازي (12 هفته تمرين هوازي را 3 جلسه در هفته، هرجلسه 50 20 دقيقه، با شدت 7050 % حدكثر ضربان قلب) انجام دادند. گروه كنترل طي اين 12 هفته بدون تمرين بودند. نمونه‌هاي خوني جهت تعيين سطوح آنزيم‌هاي آسپارتات آمينوترانسفراز (SGOT)، آلكالين فسفاتاز (ALK)، آلانين آمينوترانسفراز (SGPT) و تري گليسيريد (TG)، كلسترول (CHO) ،HDL ، LDL  در مراحل پيش و پس آزمون جمع‌آوري شدند. تحليل آماري نتايج با استفاده از نرم افزار SPSS  نسخه 21 انجام گرفت. يافته ها:  با توجه به نتايج، از شاخص هاي آنتروپومتريكي، تنها دور كمر و از متغيرهاي بيوشيميايي، تنها آنزيم ALK و كلسترول تام بين دو گروه تجربي و كنترل، داراي تغييرات معني‌دار بودند (0.05≥P) و تغييرات شاخص‌هاي ديگر غير معني‌دار بود(0.05˃P).  نتيجه گيري: با توجه به تغييرات معني‌دار شاخص هاي معدودي از پژوهش، به نظر مي‌رسد  اجراي 12 هفته تمرينات هوازي به روش مذكور، حداقل راهكار مناسب براي مديريت و كنترل كبد چرب و عوارض ناشي از آن باشد.