عنوان مقاله :
بررسي تطبيقي استعارۀ مفهوميِ عشق، جنگ است در مفهومسازيِ فنا در ديوان شمس و قرآن
پديد آورندگان :
مباشري ، محبوبه دانشگاه الزهرا - گروه زبان و ادبيات فارسي , وليزاده پاشا ، ليلا دانشگاه الزهرا
كليدواژه :
قرآن , ديوان شمس , استعارۀ مفهومي , عشق , فنا
چكيده فارسي :
مطالعات زبانشناسيِ شناختي ميگويد بشر بدون استعاره مفهومي توانايي انديشيدن ندارد. به كمكِ استعاره مفهومي، ميتوان با افكار اهل زبان بيشترآشنا شد. باتوجهبه شيوه تفكر بشر، انسان براي بيان امور معنوي و انتزاعي، به مصداقهاي مادي نيازمندست. ادبيات فارسي كه دورهاي گزارشگر حالات عرفاني بوده، براي مفهوميكردنِ بسياري از اين حالات، از حوزههاي مادي استفادهكرده است. يكي از اين امورِ معنوي «فنا» است كه با حوزۀ عينيِ«جنگ» مفهومسازي شده است. عرفان در ادب فارسي بسيار به حوزۀ جنگ تشبيه شده است؛ ميتوان گفت طرحِ جنگ و خونريزي در ژانر حماسي، بهنوعي در ژانر عرفاني انعكاس يافته و در شعر فارسي به ويژه در دوره اسلامي به يك سنت ادبي تبديل شده و مضامينِ عرفاني ماندگاريِ را نمايان كرد؛ بهگونهايكه با درك استعاره مفهوميِ «عشق، جنگ است»، فهم برخي مفاهيم ماورايي درعرفان، از طريق زيراستعارههايي مانند «عرفان، جنگ است»، آسانتر خواهد بود. هدف اين پژوهش پاسخ به اين سؤالاتست كه استعاره نامبرده، چگونه در غزليات مولانا شكلگرفته و نيز اين مفهومسازي تا چه اندازه تحتتاثير سازوكار شناختي قرآن بوده است. اين پژوهش با روش توصيفي تحليلي پس از اﺳﺘﺨﺮاج ﺧﺮده اﺳﺘﻌﺎره ﻫﺎي ﻣﻔﻬﻮمي در غزليات شمس و تطبيق يافتهها با آيات و تحليل محتوي، با رويكرد «نظريۀ معاصر استعاره» به سؤالات بالا پاسخ ميدهد. طبق ﺗﺤﻠﻴﻞ استعارۀ «عشق، جنگ است» نشان داده كه اين استعاره مؤيد اين زيراستعاره است: «عشق، فنا (وصل) است». شواهد شعري در اين پژوهش از صد و ده غزل از ديوان شمس و سورههاي مدني است. نتايج حاكي از آن است كه با حذف اين استعاره از شعر فارسي (بهويژه در سبك عراقي)، متون عرفاني، بسيار بيمايه خواهد شد.
عنوان نشريه :
پژوهش هاي ادبي قرآني