ارتباط ارزشي استهلاك سرقفلي و تأثير اهرم مالي بر اين رابطه با در نظر گرفتن استاندارهاي ملي و بين المللي

در سال‌هاي اخير شاهد افزايش اهميت دارايي‏هاي نامشهود به‌ عنوان عاملي ارزش‌آفرين براي شركت‏ها از سوي مجامع علمي و مديران سطح بالا بوده‌ايم. يكي از اين دارايي‏ها سرقفلي مي‏باشد كه نحوه كاهش ارزش يا استهلاك آن در استانداردهاي بين‏المللي و آنچه در ايران انجام مي‏شود متفاوت است. تفاوت در مستهلك كردن يكي از با ارزش‌ترين دارايي‏هاي شركت‏ها كه مي‏تواند ارتباط ارزشي نيز داشته باشد، موضوع مهمي به نظر مي‏رسد. بر همين اساس اين پژوهش به بررسي ارتباط ارزشي استهلاك سرقفلي و تأثير اهرم مالي بر اين ارتباط با در نظر گرفتن هردو استاندارد بين‏المللي و ايراني مي‏پردازد. جامعه آماري غربال شده پژوهش شامل تعداد 70 شركت پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در دوره زماني سال هاي 1386-1395 است و جهت تحليل فرضيه‏ها از رگرسيون خطي چند متغيره با استفاده از داده‏هاي تركيبي و تلفيقي استفاده شده است. نتايج پژوهش نشان مي‏دهد كه استهلاك سرقفلي برمبناي استانداردهاي ايران و همچنين استهلاك سرقفلي برمبناي استانداردهاي بين‏المللي با ارزش بازار رابطه‏ي منفي معناداري دارد. علاوه براين، تجزيه و تحليل يافته‌ها حاكي از آن است كه قدرت توضيح دهندگي ارزش بازار سهام توسط استهلاك سرقفلي برمبناي استانداردهاي بين‏المللي بيشتر از استهلاك سرقفلي بر مبناي استانداردهاي ايران است. همچنين يافته‌ها بيانگر اين است كه هم بر مبناي استاندارد ملي و هم بين‏المللي، اهرم مالي تأثير معني‏داري بر رابطه ميان استهلاك سرقفلي و ارزش بازار سهام دارد.