عنوان مقاله :
سرشت شبكهاي دانش در قرن بيستم و ضرورت اتخاذ رويكرد شبكهاي
پديد آورندگان :
ماحوزي ، رضا وزارت علوم، تحقيقات و فناوري - پژوهشكده مطالعات فرهنگي و اجتماع
كليدواژه :
علم , اسطوره استقلال علم تجربي , شبكه دانش , مطالعات شبكهاي
چكيده فارسي :
علم در سده اخير سه وضعيت جدي را تجربه نموده است. مطابق وضعيت نخست، علم يك حقيقت كاملاً مستقل لحاظ شده است كه براساس منطق اكتشاف علمي، صلابت و برتري خود را نسبت به ساير دانشهاي غير تجربي اعلام ميدارد. در رويكرد دوم، علم بهمثابه دانشي متأثر از نقش رواني و اجتماعي كنشگرانِ خود، از اسطوره استقلالي پيشين فاصله گرفته و در عمل نشان داده است كه پديدهاي اجتماعي است. بركنار از اين دو رويكرد كه اولي بر تمايز علم از غيرعلم و دومي بر در هم آميختگي علم و غيرعلم تأكيد دارند، رويكرد سوم بر شبكهاي بودن علم تأكيد دارد؛ شبكهاي كه تمامي علوم و معارف بشري و تحولات اجتماعي و سياسي و اخلاقيات فردي و غيره در سرشت آن دخالت دارند و تماميت آن بر جهت و روش تحقيق علوم تجربي اثر ميگذارد. اينجاست كه علوم تجربي همچون ديگر دانشها از رويكرد شبكهاي براي حل مسائل و موضوعات خود بهره ميبرد. اين نوشتار درصدد است پس از توضيح سير اين سه جريان در تاريخ علم معاصر، ضرورت مطالعات شبكهاي دانش را تبيين نمايد.
عنوان نشريه :
پژوهشهاي معرفت شناختي