عنوان مقاله :
هراكليتوس، اخلاق و فضيلت
پديد آورندگان :
ملايوسفي ، مجيد دانشگاه بين المللي امام خميني(ره) - گروه فلسفه و حكمت اسلامي , صمديه ، مريم دانشگاه بين المللي امام خميني(ره)
كليدواژه :
هراكليتوس , لوگوس , نفس , فلسفه باستان , اخلاق دوره باستان
چكيده فارسي :
هراكليتوس از جمله فيلسوفان پيشاسقراطي مهمي است كه در زمينه اخلاق پارهنوشتههايي از وي باقي مانده است. براي فهم ديدگاههاي اخلاقي وي علاوه بر پارهنوشته هاي موجود، توجه به بستري كه تفكر هراكليتوس در آن شكل گرفته، ضرورت دارد. هراكليتوس تحتتأثير دو سنتي قرار داشت كه در عصر وي جريان داشتند: سنت اول تحتتأثير هومر، شعرا و حكماي اوليهيي چون سولون، باياس و ديگران بود كه ويژگي بارز آن اعتقاد به خدايان انسانوار بود. سنت ديگر، سنت علمي و فني جديدي بود كه در همان قرن در ميلتوس تحتتأثير كساني همچون طالس و آناكسيمندر شكل گرفته بود كه دغدغه اصلي آن جهان شناسي، يعني فهم چگونگي ايجاد، بقا و درنهايت فناي نظم جهاني بود. در واقع، فلسفه هراكليتوس را ميتوان پلي ميان اين دو سنت مختلف دانست. از آنجايي كه هراكليتوس، قانون جهاني و قانون انساني (نظم جهاني و نظم انساني) را يكي ميدانست، ميتوان گفت كه موضوع و هدف واقعي وي نه جهان فيزيكي بلكه موقعيت و وضعيت انسان در آن بود. اخلاق هراكليتوس همچون ساير فلاسفه يونان باستان گونه يي اخلاق فضيلت بود كه محور اصلي آن را فضيلت و سعادت شكل ميداد. هراكليتوس در حوزه فضايل، هم به فضايل اخلاقي و هم به فضايل عقلاني پرداخته است. وي درخصوص فضايل اخلاقي با تفكيك ميان لذات جسماني و غيرجسماني، درنهايت افراط و تفريط را مردود شمرده و اعتدال و ميانه روي در لذات را بعنوان ملاك رفتار انسان معرفي ميكند. در زمينه فضايل عقلاني نيز بر فضيلت حكمت تكيه كرده و بر اين باور است كه حكمت، صرف زياد دانستن نيست، بلكه حكمت، معرفت متأملانه و آگاهانهيي است كه مطابق لوگوس باشد. در نتيجه، تأكيد بيشتر وي بر فضايل عقلاني است تا فضايل اخلاقي. درنهايت نيز هراكليتوس سعادت انسان را نتيجه شناخت و رفتار مطابق لوگوس ميداند.
عنوان نشريه :
تاريخ فلسفه