كليدواژه :
منفصلۀ عناديه , منفصلۀ جزئيه , مانعهالجمع , مانعهالخلو , حقيقيه , سور منفصله , سلب انفصال
چكيده فارسي :
بيترديد فهم دقيق شرطيات منفصلۀ منطق قديم، تأثير بسزايي در تحليل درست گزارههاي فلسفۀ اسلامي و استنتاجهاي منطق سينوي دارد. اين مقاله با واكاوي اجمالي اقسام منفصلات از منظر برخي منطقدانان قرن هفتم، ميكوشد نظام فكري حاكم بر قضاياي منفصله را استخراج و تبيين كند. اين تحقيق با نشان دادن ناكارآمدي تفسير شرايط صدق و كذب قضاياي منفصلۀ «منطق كاتبي»، به اين نكته ميرسد كه راهبرد «عقل حاديعشر» راهبردي دقيق، منسجم و تام است. ازاينرو، دربارۀ شرايط قضاياي سازندۀ منفصلات، تفسيري نو از متن خواجه نصيرالدين طوسي بيان خواهد شد؛ تفسيري كه نهتنها با بسياري از استنتاجهاي خواجه سازگار است، بلكه قابليت نمادينسازي منفصلات را در حوزۀ منطق جديد نيز فراهم ميآورد. در ادامه، به بررسي پيامدهاي يكسانانگاري منفصلات جزئي مانعهالجمع و مانعهالخلو، برآمده از تعريف منفصلۀ جزئي منطقدانان مسلمان اشاره ميكنيم. تفسير «سالبۀ منفصله به سلب انفصال» از ديگر يافتههاي اين مقاله است و از آن رو مهم مينمايد كه لطفالله نبوي در تصحيح فرمول رشر، تصوير سالبۀ منفصله را انفصال سلب معرفي ميكند