عنوان مقاله :
بررسي گزاره «إِذَا كَذَبَ الْوُلَاهُ حُبِسَ الْمَطَرُ...» در حديث رضوي
پديد آورندگان :
روشن ضمير ، محمد ابراهيم دانشگاه علوم اسلامي رضوي - گروه علوم قرآن و حديث , حبيبي مهر ، علي اكبر دانشگاه علوم اسلامي رضوي
كليدواژه :
خشكسالي , حديث رضوي , نباريدن باران , دروغگويي حاكمان , وظيفه مردم در برابر حاكمان
چكيده فارسي :
فهم درست روايات معصومان (ع) بهعنوان مهمترين رسالت حديثپژوهان، تنها با نگاه همهجانبه به آنها و با درنظرگرفتن اموري مانند تشكيل خانوادۀ حديثي، عرضه بر قرآن، درنظرداشتن سنن الهي، تجربيات بشري و... امكانپذير است. بسياري از خطاها و لغزشهاي معرفتي ناشي از نبود نگاه جامع به مجموعه منابع ديني (كتاب، سنت و عقل) است. اين جستار با روش توصيفي ـ تحليلي و با تكيه بر منابع كتابخانهاي و بهره گيري از تجربيات بشري، بر آن است كه فراز «إِذَا كَذَبَ الْوُلَاهُ حُبِسَ الْمَطَر» در يكي از روايات منسوب به حضرت عليبن موسيالرضا (ع) را بررسي كند. اين حديث كه از نظر سندي معتبر ارزيابي ميشود، دروغگويي حاكمان جامعه را يكي از عوامل نباريدن باران معرفي ميكند. اين نوشتار در پي آن است به اين سؤال پاسخ دهد كه چرا بهخاطر گناه گروهي اندك، انسانها و موجودات بسياري كه هيچ نقشي در آن گناه نداشتهاند، بايد مجازات شوند. آيا ميتوان افراد را بهخاطر گناه ديگران مؤاخذه كرد؟ تحليل اين فقره از روايت با تشكيل خانوادۀ حديثي و عرضه بر قرآن، اين نتيجه را بهدست ميدهد كه هر كس مسئول رفتار خويش است و گناه كسي به پاي كس ديگر نوشته نميشود. بنابراين، اگر مردمي بهخاطر گناه حاكمان دچار تنگناي معيشت ميشوند، از آن جهت است كه به وظيفۀ خود در برابر حاكمان عمل نكردهاند و با سكوت تأييدآميز خود، در رفتار ناپسند آنان شريك هستند.