شماره ركورد :
1109156
عنوان مقاله :
اثربخشيِ سبك‌هايِ هُنريِ پس از سده‌يِ بيستم بر معماريِ تنديس‌وارِ معاصر
پديد آورندگان :
بحريني ، حسين دانشگاهِ تهران، پرديسِ هنرهايِ زيبا - دانشكده‌يِ شهرسازي , اعتصام ، ايرج دانشگاهِ تهران، پرديسِ هنرهايِ زيبا - دانشكده‌يِ معماري , حبيبيِ سوادكوهي ، محمد دانشگاهِ تهران، پرديسِ هنرهايِ زيبا - دانشكده ي معماري
تعداد صفحه :
10
از صفحه :
19
تا صفحه :
28
كليدواژه :
معماري , تنديسگري , اصالتِ فرم , هنرِ مدرنيستي , مكتب‌هايِ پسامدرن , دي‌كانستراكتيويسم
چكيده فارسي :
با اندكي باريك‌بيني، تعاملِ تام‌وتمامِ معماري با هر سه عرصه‌يِ معارفِ آدمي، اعم از علومِ انساني، علومِ طبيعي، و هنر، به‌چشم مي‌آيد. اين شاخه‌هايِ شناخت، به‌ناچار، با يكديگر سازگاري مي‌يابند و گشادوبست‌هايي را از سر مي‌گذرانند. اين‌سان، سرمشق‌هايِ فني و هُنري‌اي كه زماني بر صدر بودند و قَدر مي‌ديدند، در هنگامه‌اي دِگَر، زيرِ تازيانه‌هايِ تفكراتِ تازه درد كشيدند و طرد شدند. روزگارِ پيش از جنگِ دومِ جهاني را عصرِ مجسمه‌سازي در تاريخِ معماري نام نهاده‌اند. اين مهم، در نتيجه‌يِ ابداعاتِ انقلابيِ برخاسته از فناوري‌هايِ پيشرفته و مصالحِ جديد در صنعتِ ساخت‌وساز به‌ظهور رسيد. معماريِ تنديس‌وار، كه ساختمان را چونان مجسمه‌اي دُرسا، به‌قصدِ نمايش در معرضِ ديدِ عموم مي‌گذارَد، در درجه‌يِ نخست، به خصايصِ ظاهريِ بنا شاملِ فرم، سازه، و مقياس، وابسته است. بدين‌ترتيب، مي‌بايستي كه ردِپايِ مصاديقِ آغازينِ آن را در ابنيه‌يِ دورانِ باستان جست. با نگاهي انضمامي بر اولين زمينه، يعني فرم، جستارِ حاضر تلاش دارد تا با كاربستِ راهبردِ كِيفي و تدابيرِ استدلالِ منطقي و بررسيِ موردي، نشان دهد كه برخي از خيزش‌هايِ هُنريِ مدرنيستي مانندِ آر نُوو، اكسپرسيونيسم، نِئو بروتاليسم، كوبيسم، فوتوريسم، و كانستراكتيويسم، الهام‌بخشِ معماري تنديس گريِ معاصر شده‌اند، كه خود، در بسياري از سبك‌هايِ معماريِ پسامدرنيستي نظيرِ هايتِك، دي‌كانستراكتيويسم، فولدينگ، پارامِتري‌سيسم، زيست‌ريخت‌شناسي، و بايوديجيتال، تجليِ چشمگيري يافته است.
عنوان نشريه :
هنرهاي زيبا هنرهاي تجسمي
لينک به اين مدرک :
بازگشت