تحليل انتقادي آراي گابريل مندل خان، درباره مسحور شدن پيامبر

تحليل علمي ديدگاه¬هاي خاورپژوهان درباره پيامبر ضرورتي انكارناپذير است؛ چراكه مواجهه غربيان با اسلام از طريق دانشمندان آن‌ها صورت مي پذيرد و به هنر، سياست و ساير ابعاد انعكاس مي يابد.سحر النبي از موضوعاتي است كه نتيجه پذيرش آن مي تواند اصل نبوت ايشان را موردحمله قرار دهد. از اين‌رو پژوهش حاضر در صدد است باروش اسنادي و ابزار كتابخانه و مطالعه متون به پاسخ پرسش اصلي نائل شود.گابريل مندل خان از اساتيد پيشكسوتي است كه در عمر طولاني خود مطالعات اسلام شناسانه داشته است. اهم ديدگاه¬هاي او در اين باره عبارتند از: تأييد سحر شدن يا بيماري جسمي پيامبر در اثر سحر، طلسم ناميدن¬ سوره¬هاي¬ خاصي از قرآن، دوگانگي در معرفي مكي يا مدني بودن معوذتين. توجه نكردن به منابع شيعي در اين باره، بي-توجهي به لوازم و تالي فاسد¬هاي سحر شدن پيامبر¬، دخالت ندادن دلالت¬ها و زمينه¬هاي ديگر نزول آيه و استفاده نكردن از كلام معصومان موجب شده تا مندل¬خان ديدگاه سحر شدن پيامبر را تأييد كند. پيامبر برگزيده¬ خداوند و داراي توانايي لازم جهت احراز اين مسئوليت بود¬. با وجود تأكيد قرآن بر اين امر¬، در برخي تفاسير، رواياتي نقل شده كه پيامبر¬ توسط فردي يهودي سحر شده است¬. رويكرد مفسران در اين¬باره متفاوت است؛ برخي سحر شدن وي را قبول كرده و برخي معناي آيه را به امور ديگري غير از سحر نسبت داده¬اند. هرچند آن جناب را در امور تبليغي و شريعت مصون از سحر مي¬دانند. اگر سوره فلق مدني باشد با شأن نزول سحر شدن پيامبر¬ توسط يهود مدينه سازگار است در حالي¬كه برخي آن را مكي دانسته¬اند. سوره¬هاي فلق و ناس با نام معوذتين مشهور شده¬اند و به آن¬ها نام طلسم اطلاق نشده است¬. نتيجه آن كه آراي مندل¬خان نشان مي¬دهد وي سحر‌النبي را تنها ديدگاه در اين زمينه دانسته است، در حالي¬كه اسباب‌النزول و تفاسير آيات سوره فلق،اين امر را ترديد¬پذير مي¬نماياند؛ گرچه سحركردن اتفاق افتاده باشد.