نقش مفهوم همزماني جان كيج در تركيب هنرها در جنبش فلاكسوس (مطالعه ي موردي: 60-1950)

پژوهش تاريخي حاضر به بررسي سير تحول تركيب هنرها با يكديگر و از ميان رفتن مرز ميان آنها در جنبش هنري بين المللي فلاكسوس مي پردازد. دليل بررسي، اشاره به ميراث داري فلاكسوس و تأثيرپذيري آن از سنت هاي هنري اوايل قرن بيستم، همچون فوتوريسم و دادا در بيانيه ها و نمودارهاي ماكيوناس، و همچنين تقسيم بندي هاي بينارسانه اي هيگينز از فعاليت هاي فلاكسوس است. هدف، تبيين چگونگي نگرش فلاكسوس به تركيب هنرها و سير تحولات آن در بستر تاريخي دهه هاي 60-1950 است. پژوهش از روش توصيفيتحليلي بهره گرفته و مبناي استناد آن، منابع كتابخانه اي به ويژه رجوع به نوشتارها و فعاليت هاي برجاي مانده ي جنبش فلاكسوس بوده است.خط سير تاريخي، نشانگر دو دوره در تركيب هنرها در جنبش فلاكسوس است؛ دوره ي اول، شامل تركيباتي با كنش هاي ساده و عام كه هنوز مرزهايشان قابل تفكيك است و متأثر از ايده ي همزماني دوره ي اول كيج مي باشد، و دوره ي دوم، شامل تركيباتي پيچيده در مقياس عظيم، با ايده هايي مفهومي، عميق، و مرزهاي هنري تفكيكناپذير، كه علاوه بر هم راستا بودن با تحول همزماني دوره ي دوم كيج، در برخي موارد بر وي نيز تأثير گذاشته است. همچنين، شاهد تأثير و تأثري وارونه در دگرديسي پارتيتورهاي متني به بصري فلاكسوس، متأثر از كيج، و پارتيتورهاي بصري به متني كيج، به تأثير از فلاكسوس هستيم.