كليدواژه :
ارزش اخلاقي , الزام , خوب , بد , بايد , نبايد , هست ,
چكيده فارسي :
رابطه «بايد» و«هست»، همواره يكي از چالش برانگيزترين مسائل در حوزه فلسفه اخلاق بوده و حل اين مسئله، گرهگشاي بسياري مسائل ديگر از جمله رابطة اخلاق و علم خواهد بود. هدف اين نوشتار، ارائه فروض مختلف مسئله بايد و هست و بررسي امكان تحقق رابطه مزبور است. تحليل و بررسي دقيق مسئله بايد و هست، به اين نتيجه منتهي ميشود كه ارزش اخلاقي امري واقعي و عيني است، اما الزام اخلاقي، امري اعتباري است كه براي ايجاد انگيزه در مخاطب اعتبار ميگردد، تا با تحريك فاعل به عمل اخلاقي، غايت و هدف اخلاق- كه ارزش ذاتي دارد - به دست آيد. با توجه به واقعيت داشتن ارزشهاي اخلاقي، ميتوان گفت: مفهوم «ارزش» با مفهوم «هست»، ارتباط معنايي دارد و جملات ارزشي نيز بيانگر نوعي واقعيتاند. از سوي ديگر، ارزشهاي اخلاقي به سبب واقعي بودن، قابليت استنتاج از هستهاي غيراخلاقي را دارند. بنابراين، ميان بايد و هست رابطة منطقي و استنتاجي وجود دارد و با تكيه بر هستهاي غيراخلاقي، ميتوان ارزشهاي اخلاقي را نتيجه گرفت.