عنوان مقاله :
از دليل افتراض تا معرّفي و حذف سور وجودي
پديد آورندگان :
عظيمي ، مهدي دانشگاه تهران
كليدواژه :
دليل افتراض , عكس سالبهي كلّيّه , حذف سور وجودي , معرّفي سور وجودي
چكيده فارسي :
هدف اين مقاله تحرير و تحليل بخشي از تاريخ دليل افتراض (بهطور خاصّ) و تاريخ منطق دورهي اسلامي (بهطور عامّ) است. ارسطو دليل افتراض را در چندين موضع از دستگاه قياسياش، از جمله در اثبات عكس سالب كلّي، بهكار ميگيرد. مسئلهي مقالهي كنوني همين كاربرد اخير است. از زمان تئوفراستوس چالشهاي فراواني فراروي اين دليل افتراض نهاده شده است. اسكندر افروديسي به رفع اين چالشها همّت ميگمارد و به اين منظور دو تفسير از افتراض يادشده به دست ميدهد كه، بر پايهي تحليل ما، دومين تفسير يك برهان خلف است كه در آن از حذف و معرّفي سور وجودي و جابهجايي عاطف استفاده شده است و بنابراين نشان ميدهد كه اين بخش از منطق ارسطو هم به منطق گزارهها و هم به منطق محمولها وابسته است. نيز اين تفسير، دليل افتراض را بهخاطر استفاده از حدّ شخصي، دليلي غيرقياسي ميشمارد و آشكار ميسازد كه اسكندر بهدرستي قياس ارسطو را منطق حدّهاي كلّي ميداند. در جهان اسلام، ابنسينا، خونجي، و خواجه نصير از همين تفسير پيروي ميكنند و حتّي درك روشنتري نسبت به قواعد يادشده از خود نشان ميدهند؛ به گونهاي كه ابنسينا و خواجه نصير آشكارا از تمايزي سخن ميگويند كه امروزه ميان نام خاصّ و نام فرضي نهاده ميشود. سهروردي و فخر رازي، امّا، با اثرپذيري از تفسير نخست اسكندر، تيزبيني چنداني از خود به نمايش نميگذارند، نه در فهم منطق ارسطو بهعنوان منطق حدّهاي كلّي و نه در فهم آن دسته از قواعد منطق گزارهها و محمولها كه در فرآيند افتراض دخيلاند.