درآمدي بر تعريف فلسفۀ فقه و ساختار مسائل آن

مقااله با هدف پاسخ به چيستي تعريف فلسفۀ فقه و چگونگي دسته‌بندي مسائل آن نگاشته شده و در بحث تعريف فلسفۀ فقه، در نهايت به برگزيني آخرين تعريف ارائه‌شده پرداخته است كه در فرايند آخرين بازخواني نظريۀ فلسفۀ فقه وجود دارد؛ از اين‌رو فلسفۀ فقه با توجه به سه لايۀ مباني عام پارادايمي و كليات فلسفۀ فقه و مباني خاص فلسفۀ آن، دانشي است كه در راستاي مباني معين پارادايمي به تحليل، نقد و پيشنهاد دامنۀ مفهومي، جايگاه، ساختار و سازوكار دانش فقه مي‌پردازد كه در معاضدت با ديگر عرصه‌هاي ادراكات اعتباري به فرآوري نظام‌هاي مطلوب مرجع خواهد پرداخت و در ضمن نقد تاريخ علم فقه، با نقد پسيني به پردازش مبناي برگزيدۀ فقيه مي‌پردازد و با توجه به ضرورت تعيين دامنۀ علمي مسائل، براي به‌كارگيري روش‌هاي شناخت و حل مسئلۀ هر حوزۀ معرفتي، در راستاي نظريه و تعريف فلسفۀ فقه منتخب، به ارائه دسته‌بندي مسائل فلسفۀ فقه، در هفت سطح مباني عام معرفت‌شناختي، مباني خاص فلسفۀ آن علم، مباني روان‌شناختي، مباني جامعه‌شناختي، مباني فلسفۀ زباني، مباني تاريخ علم و مباني روش‌شناختي پرداخته است. روش تحقيق نيز توصيفي و تحليلي و با استفاده از داده‌هاي كتابخانه‌اي بود.