عنوان مقاله :
بررسي انتقادي تفكر ساختارشكنانۀ ژاك دريدا در حوزۀ فلسفۀ دين با تكيه بر آراي علامه طباطبايي
پديد آورندگان :
عسكرزاده ، مهدي دانشگاه شهيد مطهري - گروه فلسفه , رسوليپور ، رسول دانشگاه خوارزمي - گروه فلسفه
كليدواژه :
اطلاق و كليت حقيقت , تفكر نظاممند , پلوراليسم , رويكرد ساختارشكنانه , عدم ثبات معنا
چكيده فارسي :
نوشتار حاضر با هدف بررسي انتقادي تفكر ساختارشكنانۀ دريدا در حوزۀ فلسفۀ دين، با تكيه بر آراي علامه طباطبايي شكل گرفت. دينشناسي دريدايي با رويكردي ساختارشكنانه به فلسفۀ دين، در واكاوي مسائل اين فلسفه، همچون وجود خدا، هرگز در پي رسيدن به حقيقت نيست. زيرا دريدا به وجود حقيقتي كه با روش برهاني، بر انسان مكشوف ميشود، اعتقادي ندارند. به اعتقاد او با تأكيد بر سرّيت ميتوان حيات امر ديني را تضمين كرد. هرچند علامه نيز بر محدوديتي كه عقل آدمي در حوزۀ فلسفۀ الهي با آن مواجه است، اذعان دارد؛ اما حاضر نيست از تفكر منسجم و نظاممند توأم با بهرهگيري از براهين عقلي براي كشف حقيقت امر ديني دست بكشد. پلوراليسم معرفتي، عدم ثبات معنا و تشكيك در بداهت وجود، از جملۀ ايرادهايي هستند كه بر دريدا وارد است. علامه اعتقاد دارد كه حقيقت داراي ساختار يكپارچهاي است كه انسان با ممارست عقلاني، قادر به كشف آن خواهد بود. ايشان هرگز ديدگاه نسبيتگراي دريدا در زمينۀ حقيقت را برنميتابد، بلكه معتقد است كه مسير شناسايي در فلسفۀ دين، از رهگذر اطلاق و كليت حقيقت به سرانجام ميرسد.