عنوان مقاله :
اصلهاي برهان و ملكۀ نوس تأملي در باب ادراك كليات نزد ارسطو با نظر به كتاب تحليلات ثانوي 2.19
پديد آورندگان :
انصاري نجف آبادي ، زينب دانشگاه تهران , حسيني بهشتي ، محمدرضا دانشگاه تهران - گروه فلسفه
كليدواژه :
ارسطو , نوس , تفسير شهودگرايانه , تفسير تبيينگرايانه , تفسير سقراطي , عقل فعال
چكيده فارسي :
ارسطو پس از سامان يك نظام برهاني در تحليلات ثانوي، كتاب را با پرسش از مبادي برهان به پايان ميبرد كه سلسلهوار به اصلهايي ميرسند كه نخستين و ضرورياند و نميتوان آنها را ديگر از راه استدلال برهاني شناخت. آنها گزارههايي هستند كه بر محور يك مفهوم كلي استوار شدهاند و ضرورتشان از آن روست كه محمول از دل خودِ اين مفهوم برآمده است. از اين رو، ادراك مبادي برهان روي ديگر ادراك كليهاست. اما اين اصلها چگونه شناخته ميشوند و كدام ملكۀ شناخت آنها را به ما ميشناساند؟ به عبارتي، كل دستگاه برهاني ما بر چه بنياني استوار است؟ ارسطو مسير قوام كليها در نفس را روايت ميكند و بالاترين مرتبۀ آن را «نوس» ميخواند كه همان ملكۀ شناخت اصلها است. اما پيچيدگي سخن او به تفسيرهاي متعارضي از نوس دامن زده است. اين مقاله ضمن ترسيم زمينۀ طرح پرسش از نوس در كتاب تحليلات ثانوي ميكوشد به شرح و نقد اين تفاسير بپردازد تا جايي كه روشن ميشود اعتبار اين تفسيرها با مسئلۀ «نوس پوئتيكوس» يا اصطلاحاً «عقل فعال» گره خورده است و تأمل در روايت ارسطو از عقل فعال زمينهاي فراهم ميكند كه مشابهت جدي اين تفاسير و نه اختلاف بنيادين آنها برجسته گردد