عنوان مقاله :
بررسي بازتاب ستيز اجتماعي در اشعار احمد شاملو با مفاهيمِ جامعه شناختي يورگن هابرماس
پديد آورندگان :
مرتضوي ، احمد دانشگاه آزاد اسلامي قزوين , ساعي ارسي ، ايرج دانشگاه آزاد اسللامي ابهر , معدني ، سعيد دانشگاه آزاد اسلامي تهران مركز
كليدواژه :
بازتاب , ستيزاجتماعي , شعر , نظريه , يورگن هابرماس , احمد شاملو
چكيده فارسي :
شعر آن صخره ي سختي است كه در قلبِ كوهِ سنگي نه فقط فرياد كه انعكاس دهنده ي زمزمزمه هاي درِگوشي و گاه سكوت هاي پر از فرياد است. در كنارچهره ي لطيف چهره اي دارد از جنس انفجار، رسانه اي است به تيزي رعد و برق،و هدف از اين نوشتارآشكار سازي اين تيزي در چهره ديالكتيكي شعرِ شاملوست. صورتي به وسعت سيرت جامعه و آنچه در اوست. مباني نظري مبتني بر مفاهيم اصلي يورگن هابرماس نماينده اصلي مكتبِ انتقادي فرانكفورت مي باشد. روش گردآوري اطلاعات، اسنادي و كتابخانه اي و روش دسته بندي اطلاعات با مدل عيني ذهني است همچنين روش تحليل يافته ها با استفاده از روش كيفيِ مقايسه اي و تطبيقي انجام گرديده است .يافته هاي مقاله نشان مي دهد كه مفاهيم شاملويي در چارچوب مفاهيم هابرماسي مي تواند انعكاس دهنده ي بخشي از واقعيتهاي اجتماعي از جمله ستيزِاجتماعي باشد، و نتيجه تحقيق نشان از همسويي «شعر» و «نظريه» در توضيح و تبيين مسائل اجتماعي دارد. همانگونه كه شعر به عنوان يك پديده ي اجتماعي مي تواند با رويكردهاي مختلف جامعه شناختي مانند رويكردِ ساختاري و تضادي مورد مطالعه قرار گيرد؛خود حاوي رويكردهاي مختلفِ نظري است و شعر چيزي جز خودِ اين رويكردها نيست. شاعرانِ بزرگ همانندِ نظريه پردازان اجتماعي نه فقط بازتاب دهنده ي مسائل اجتماعي بلكه در پي توضيح، روشنگري، و درمان مسائل اجتماعي نيز هستند.
عنوان نشريه :
فصلنامه علوم اجتماعي دانشگاه علامه طباطبايي