بررسي اثر نوسانات بازار مسكن بر اقتصاد كلان: رويكرد DSGE

هدف اصلي اين مطالعه بررسي اثر بازار مسكن بر بخش واقعي اقتصاد و نقش آن در شكل‌گيري يا تداوم چرخه‌هاي تجاري است. در اين راستا از يك الگوي تعادل عمومي پوياي تصادفي استفاده شده است كه ويژگي بارز آن در نظرگرفتن دو گروه خانوار با عوامل تنزيل‌ متفاوت است. خانوارهايي كه داراي عامل تنزيل بيشتري هستند، پس‌انداز، انباشت سرمايه و توليد در اقتصاد را به عهده دارند و به خانوارهاي دسته دوم كه داراي عامل تنزيل كمتر هستند، وام مي‌دهند. ميزان وام دريافتي اين خانوارها وابسته به ارزش مسكني است كه در اختيار دارند. وابسته نمودن مقدار وام دريافتي به ارزش مسكن، در واقع، لحاظ اثر وثيقه‌اي است كه توسط برنانكه (1995) مطرح شده است و كانالي است كه بخش مسكن از اين طريق مي‌تواند بخش واقعي اقتصاد را تحت تأثير قرار دهد. براي برآورد الگو، از تركيب كاليبراسيون و رويكرد بيزي استفاده شده است. برآورد پارامترها با استفاده از داده‌هاي فصلي ده متغير اصلي اقتصاد كلان در بازه 1384 تا 1396 صورت گرفته است. نتايج توابع واكنش آني حاكي از تأثير مثبت شوك ترجيحات مسكن (شوك تقاضاي مسكن) بر قيمت حقيقي مسكن، سرمايه‌گذاري در بخش مسكن و غير مسكن، مصرف حقيقي و توليد ناخالص داخلي حقيقي است. همچنين براي مشخص شدن كانال اثرگذاري مسكن بر متغيرهاي بخش واقعي، اثر وثيقه‌اي در مدل صفر در نظر گرفته شد و توابع واكنش آني مجدداً رسم شد. نتايج نشان داد كه كانال اثر وثيقه‌اي يكي از مهم‌ترين كانال‌هاي اثرگذاري بخش مسكن بر بخش واقعي اقتصاد است