بررسي انتقادي برنامه درسي ملي در حوزه آموزش زبان‌هاي خارجي

در اين مقاله از منظري انتقادي به محتواي سند برنامه درسي ملي در حوزه آموزش زبان هاي خارجي پرداخته و مي‌كوشيم به اين پرسش پاسخ گوئيم كه سند مذكور در بخش آموزش زبان خارجي (به طور خاص زبان انگليسي) تا چه ميزان محقق كننده اهداف كلان تعيين شده در اسناد فرادستي‌تر مانند سند چشم‌انداز بيست ساله جمهوري اسلامي ايران، سند نقشه جامع علمي كشور و سند تحول راهبردي نظام تعليم و تربيت مي‌باشد و تحقق اين اهداف مستلزم چه پيش نيازها و مقتضياتي است. در انجام اين تحقيق ابتدا بخش‌هاي مرتبط با موضوع آموزش زبان‌هاي خارجي در اسناد ذكر شده استخراج و سپس ميزان انطباق برنامه درسي ملي در حوزه يادگيري زبان‌هاي خارجي از نگاشت نهايي (نگاشت چهارم) اين برنامه با اسناد كلان و چالش‌هاي محتمل فراروي اجراي اين بخش از سند به بحث گذاشته شد. نتايج نشان داد كه برنامه درسي ملي در حوزه يادگيري زبان‌هاي خارجي كوشيده است اهداف تعيين شده در اسناد فرادستي را تا حد زيادي تأمين نمايد (براي مثال با تأكيد بر استفاده از رويكرد ارتباطي و تدريس هر چهار مهارت زباني) اما تمهيد برخي پيش نيازها و تدابير جهت اجراي بهينه اين سند در مقام عمل ضروري مي‌نمايد.