عنوان مقاله :
قوتالقلوب، ملتقاي دو گفتمان دانشمندي و بينشمندي
عنوان به زبان ديگر :
Qoto-al-Qolob Abutaleb-e-Makki: The Confluence of Two Scholarly and Insightful Discourse
پديد آورندگان :
برازنده اكرم دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران جنوب , كريمي اميربانو دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران جنوب
كليدواژه :
ابوطالب مكي , قوتالقلوب و گفتمان دانشمندي , گفتمان بينشمندي , لاكلاو و موفه و نثر عرفاني , گفتمان دانشمندي و بينشمندي
چكيده فارسي :
قوتالقلوب في معامله المحبوب و وصف طريق المريد الي مقام التوحيد، اثر ابوطالب مكي، متن سازماني و متمكني است كه در تثبيت و تخليد گفتمان تصوف بسيار موثر بوده است؛ زيرا جريان فربه تصوف در اواخر سده دوم در بستر دين مفصلبندي شد و از ميان گفتمانهاي معارضي چون فقاهت و كلام و فلسفه گذشت. اين جريان در دوره اي تكوين يافته كه عقلگرايي افراطي، جدال هاي فقهي، مناقشات فلسفي و نزاع هاي سياسي و اجتماعي بر كل جامعه اسلامي سايه افكنده بود. ايدهپردازان تصوف، با بررسي و شناخت خلاها و دالهاي تهي، رهيافت هاي حاكم بر جامعه را به مدد منطق تفاوت گفتمانيِ گزاره هاي غايب و مهجور برجسته كردند و با استمداد از شيوه تاويل، گزارههاي گفتماني خود را پربار ساختند و كم كم توانستند گفتمان تصوف را منسجم كنند و غالب اين اهتمام، بهصورت عيني، تا حدودي در كتاب قوتالقلوب، كه آن را ملتقاي دو گفتمان دانشمندي و بينشمندي مي دانيم، تبلور يافته است. براي تحصيل اين مهم، از روش و الگوي تحليل گفتماني جفتگفتمانساز لاكلاو و موفه بهره جستيم و نشان داديم كه ابوطالب مكي چگونه توانسته گزاره هاي غايب، مهجور و تهيشده فقه را با استفاده از شيوه تاويل ترميم كند.
چكيده لاتين :
Qotol-al-Qolob is an organismic and rich text that has been very effective in stabilizing the Sufist discourse. This is because of the flow of Sufism articulated in the late second century in the context of religion and passed through contradictory discourses such as jurisprudence, theology, and philosophy and then emerged in a period that radical rationalism, jurisprudential controversy, philosophical conflicts as well as political and social quarrels spead over the entire Islamic world. The ideologues of Sufism highlighted absent and separated propositions with the help of the logic of discursive difference and by studying and recognizing dominant approaches. They were gradually able to successfully integrate and dominate the Sufist discourse. This is visualized in Qotol-al-Qolob which we consider to be the confluence of two scholarly and insightful discourses. To achieve this important point we use the method and discourse analysis of La Clau and Mouffe and we show how Abutaleb Makki could renovate the absent, excluded, and depleted propositions of the jurisprudential discourse by the use of interpretation model.
عنوان نشريه :
زبان و ادبيات فارسي، دانشگاه خوارزمي