مروري بر پژوهش‌هاي زبان‌شناسي جنسيت

زبان‌شناسي جنسيت يكي از شاخه‌هاي موردتوجه در حوزۀ جامعه‌شناسي زبان‌ است كه به مطالعۀ تأثير متغير جنسيت بر ايجاد گوناگوني‌هاي زباني مي‌پردازد. از آنجا كه بيشتر مفاهيم اجتماعي‌فرهنگي و ازجمله مفهوم جنسيت، مفاهيمي چندبعدي‌ هستند، برداشت‌هاي تك‌بعدي و مطلق از اين مفاهيم منجر به ‌نوعي سطحي‌نگري به‌ويژه در حوزه‌هاي پژوهشي مي‌شود. در اين مقاله ابتدا به بيان نظريات دو چهرۀ برجسته در اين حوزه مي‌پردازيم (رابين ليكاف 1975 و دبورا تانن 1990) و سپس مي‌كوشيم با كنكاشي در جديدترين پژوهش‌هاي صورت‌گرفته (2008تا2016) وضعيت اين رشتۀ مطالعاتي را روشن نماييم. نتيجۀ اين بررسي نشانگر اين امر است كه پژوهشگران حوزۀ زبان‌شناسي كاربردي بيش از ديگران علاقه‌مند به بررسي تأثير و نقش جنسيت در زبان بوده‌اند و اين تأثير را به‌ويژه درزمينۀ آموزش زبان دوم موردتوجه قرار داده‌اند؛ اما اين حوزۀ مطالعاتي نقيصه‌هاي متعددي‌ دارد كه مهم‎‌ترين آن‌ها ناديده‌انگاشتن نظريه‌هاي جنسيتي‌ مطرح است.