عنوان مقاله :
مطابقه، ساخت اطلاع و مفعولنمائي افتراقي در كردي كلهري
عنوان به زبان ديگر :
Agreement, Information Structure, and Differential Object Marking in Kalhori Kurdish
پديد آورندگان :
اسدي، فروغ دانشگاه آزاد اسلامي واحد ايلام - گروه زبانشناسي , گوهري، حبيب دانشگاه آزاد اسلامي واحد ايلام - گروه زبانشناسي
كليدواژه :
مطابقه , ساخت اطلاع , مفعول نمائي افتراقي , كردي كلهري , مبتدا , كانون
چكيده فارسي :
زبانها از ابزار حالت نمائي و مطابقه بهره مي برند تا مفعولها را نشاندار كنند. پژوهش حاضر صرفاً ابزار مطابقه را به عنوان جلوهاي از مفعول نمائي افتراقي در كردي كلهري بررسي مينمايد. براي انجام اين كار، رويكرد نقش گرايانه ساخت اطلاع به عنوان چارچوب نظري پژوهش به ديگر رويكردها ترجيح داده شد (لامبركت، 1994 و 2000؛ دالريمپل و نيكولاوا، 2010؛ نيكولاوا، 2001). پژوهش حاضر از نوع توصيفي- تحليلي است. داده ها به شيوۀ ميداني و با ابزار مصاحبه، مشاهده و مشاوره با منابع معتبر كتابخانه اي استخراج شدند. نتايج پژوهش حاضر نشان مي دهد كه در كردي كلهري مطابقۀ مفعولي به عنوان جلوه اي از مفعول نمائي افتراقي با مفعولهائي كه داراي برجستگي كلامي باشند و مصداق آنها قبلاً در كلام آمده باشد انجام مي گيرد. اين مطابقه از لحاظ شخص و شمار است كه به وسيله گروهي از پي بست هاي مفعولي كه بر روي فعل ظاهر مي شوند صورت مي گيرد. نتيجۀ ديگر اينكه ساخت اطلاع براي مطابقۀ فاعلي عامل تأثيرگذار قلمداد نمي شود. همچنين، نتايج نشان ميدهند كه مفعول غيرمستقيم و افزوده ها نمي توانند محرك يا مبناي مطابقه باشند، حتي اگر مبتدائي باشند. نهايتاً، اينكه اگر مفعول (و يا فاعل) مبتدائي باشند، هم ميتوان آنها را حذف كرد و هم ميتوان به جايگاه پسافعلي منتقل كرد.
چكيده لاتين :
Languages employ two language tools to mark the objects which are case marking and agreement. The present study is intended to investigate agreement as an important aspect of DOM in Kalhori Kurdish. To this end, information structure as a functional approach was adopted as the theoretical basis of the study (Lambrecht, 1994, 2000; Dalrymple & Nikoleava, 2010, Nikoleava, 2001). This study is a descriptive-analytical one in which the data were collected through interview, observation, and consultation with authentic library sources. The results indicated that in Kalhori Kurdish, object agreement is performed as a representation DOM with objects that have verbal prominence and their instance has already been mentioned in the discourse. This agreement is in terms of person and number which is done by a group of objective enclitics appeared on the verb. Another finding was that in Kalhori Kurdish, subject agreement is not sensitive to information structure. Furthermore, it was found that indirect objects can not trigger object agreement, even if they are topical. Finally, it is possible to delete topical objects and subjects or to postpose them to post-verbal position, provided that they are topical .
عنوان نشريه :
پژوهش هاي زبان شناسي