طراحي و آزمون مدل رابطه علّي سواد اطلاعاتي و تفكر انتقادي با ميانجي‌گري خودكارآمدي تحصيلي در دانشجويان تحصيلات تكميلي دانشگاه شهيد چمران اهواز

هدف: هدف پژوهش حاضر طراحي و آزمون مدل رابطه علّي سواد اطلاعاتي و تفكر انتقادي با ميانجي‌گري خودكارآمدي تحصيلي دانشجويان تحصيلات تكميلي دانشگاه شهيد چمران اهواز است. روش‌شناسي: روش انجام پژوهش، همبستگي از نوع تحليل مدل معادلات ساختاري (SEM) است كه يك روش چند متغيري مي‌باشد. پژوهش‌هاي زيادي در ارتباط با متغيرهاي پژوهش حاضر انجام شده است كه نشان دادند بين متغيرها رابطه مثبت و معني‌دار وجود دارد. با توجه به مباحث نظري و نتايج پيشينه‌ها مدل پيشنهادي پژوهش ارائه شده است. در طراحي مدل پيشنهادي پژوهش، سواد اطلاعاتي متغير مستقل، خودكارآمدي تحصيلي به عنوان متغير ميانجي و تفكر انتقادي به عنوان متغير وابسته در نظر گرفته شدند. در اين پژوهش چهار فرضيه مربوط به اثرات مستقيم و غيرمستقيم متغير سواد اطلاعاتي بر تفكر انتقادي در نظر گرفته شد. يافته‌ها: مقادير شاخص‌هاي برازندگي مربوط به الگوي پيشنهادي پژوهش حاكي از آن است كه اكثر شاخص‌هاي برازندگي در مدل پژوهش در حد مطلوب و تا حدودي زيادي قابل قبول است. در رابطه با فرضيه‌هاي مربوط به اثر مستقيم، يافته‌ها نشان داد كه سواد اطلاعاتي اثر مستقيم و مثبت بر خودكارآمدي تحصيلي و همچنين تفكر انتقادي دانشجويان تحصيلات تكميلي دانشگاه شهيد چمران اهواز دارد. همچنين، در خصوص فرضيه‌هاي غيرمستقيم، يافته‌ها نشان داد كه سواد اطلاعاتي از طريق خودكارآمدي تحصيلي اثر غيرمستقيم مثبت بر تفكر انتقادي دانشجويان تحصيلات تكميلي دانشگاه شهيد چمران اهواز دارد. نتيجه‌گيري: نتايج پژوهش نشان داد برازش مدل پيشنهادي در حد مطلوب و قابل قبولي وجود دارد و تمامي فرضيه‌هاي پژوهش مورد تأييد قرار گرفت. براساس يافته‌هاي اين پژوهش، مي‌توان استدلال كرد كه مهارت‌هاي سواد اطلاعاتي و يادگيري آن توسط دانشجويان تحصيلات تكميلي به عنوان كليد يادگيري مادام‌العمر محسوب مي‌شود كه نقش زيادي در بالا بردن خودكارآمدي تحصيلي دانشجويان و افزايش مهارت‌هاي تفكر انتقادي اين دانشجويان دارد. بنابراين، لازم است مهارت‌هاي سواد اطلاعاتي و آموزش آن به دانشجويان، بيشتر مورد توجه مؤسسات آموزش عالي و دانشگاهي قرار گيرد تا بتوانيم افرادي شايسته و توانمند براي جامعه تربيت كنيم.