كليدواژه :
تشكيك وجود , وحدت تشكيكي , ملاصدرا , انواع و نارسايي , نارسايي نظريه وحدت تشكيكي وجود
چكيده فارسي :
مطابق اصول و مباني نظريۀ وحدت تشكيكي وجود، از آنجايي كه در اين نظريه وجود امري اصيلِ حقيقي است و در اين وجودِ اصيلِ حقيقي، تشكيك راه دارد، سلسله مراتبي از وجودها (موجودات)، تحقق دارند كه وجودِ آنها همگي اصيل و حقيقي است. از اينرو، سؤال اساسي اين است كه اين نظريه با چه نارسايي‌هايي روبرو است؟ آيا بر بنياد اصول نظريۀ وحدت تشكيكي وجود، مي‌توان اين نارسايي‌ها را برطرف كرد؟ از آنجا كه اين دستگاه فلسفي در تبيينِ تشكيك انواع، تشكيك عرضي، مطلقيت ذات حق تبارك و تعالي، اتصافِ تمامي مراتب وجود به اوصاف كمالي وجودي و تقسيم وجود به ثابت و سيال، ناتوان است، با نارسايي‌هايي روبروست كه اين نظريه را دچار چالش كرده است. البته نارساييهاي نظريۀ وحدت تشكيكي وجود، تنها با تأويل و تبيين آن به نظريۀ وحدت شخصي وجود، قابل رفع نيست. درنتيجه، با عدول از اين نظريه، جايگزين كردنِ نظريۀ وحدت شخصي وجود، تبيين فلسفي آن، بازسازي مفاهيم فلسفي در پرتو اين نظريه و طراحي دستگاه فلسفي نوين، مي‌توان اين نارسايي‌ها را برطرف نمود. شايد به همين دليل بود كه ملاصدرا نيز در اواخر جلد دوم اسفار و ايقاظ النائمين، با عدول از نظريۀ وحدت تشكيكي، نظريۀ وحدت شخصيۀ وجود را مطرح كرد اما نتوانست آن را كامل كند. تحقيق حاضر مي‌تواند گامي كوچك در جهت آغاز اين اقدام بزرگ باشد.
چكيده لاتين :
Since, in accordance with the principles ofanalogical unity of existence doctrine, existence is a real original thing and is gradation in this real original existence; there are levels of existences that are original and real, their existence, in all. According to this, the fundamental question is that what is the Inadequacy of this theory? Can this Inadequacy be resolved on the basis of the principles of analogical unity of existence doctrine? Since this philosophical system, is faced with challenging Inadequacy because is weak in explanation of gradation of species, horizontal gradation, absoluteness of God, description of all levels of existence to adjectives of perfection and existential. Of course the Inadequacy of analogical unity of existence doctrine, with its interpretation and explanation, can be resolved by personal unity of existence doctrine.
So, with puting aside this theory, (as Mulla Sadra did) and replacing personal unity of existence doctrine, its philosophical explanation, a reconstruction of philosophical concepts in this theory, and the design of the new philosophical system; this Inadequacy can be resolved. Probably, the reason is that Mulla Sadra, at the end of the second volume of Asfar and in book of Igaz an-naimin (Awakening the sleepers), with puting aside doctrine of analogical unity of existence, he paid in doctrine of personal unity of existence but he could not complete it. So, this research could be a small step towards the beginning of completing that.
