عنوان مقاله :
تحليل نسبت علوم انساني و اجتماعي كاربردي و حكمت عملي
عنوان به زبان ديگر :
The Relevance of Applied Social Sciences to Phronesis
پديد آورندگان :
اميري طهراني, محمدرضا پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي
كليدواژه :
علوم انساني و اجتماعي كاربردي , حكمت عملي , فرونسيس و پراكسيس , فضيلت و معرفت
چكيده فارسي :
اين نوشتار بر آن است كه نسبت علوم انساني و اجتماعي كاربردي را با حكمت عملي بررسي و تحليل كند. براي اين هدف و به كمك روش تحليل مفهومي، در آغاز با اشاره به تعريف كاربرد و هم چنين فعل و عمل، به تحليل مفهوم علوم انساني و اجتماعي كاربردي و حكمت عملي مي پردازد. سپس مفهوم فرونسيس نزد ارسطو و هم چنين حكمت عملي نزد فيلسوفان مسلمان را مطالعه و تحليل مي كند. با بررسي تعاريف متفاوت حكمت عملي نزد حكماي مسلمان، آراي آنان را با فرونسيس ارسطو مي سنجد. آنگاه به بررسي نسبت علوم انساني و اجتماعي كاربردي و حكمت عملي اهتمام مي كند و وجوه افتراق و اشتراك آنها را تحليل مي نمايد. با توجه به تفاوت سرشت علوم انساني و اجتماعي كاربردي كه تكنولوژي به شمار مي رود با حكمت عملي كه فضيلت محسوب مي شود، سرانجام اين پرسش چونان يك مسئله ي باز مطرح مي شود كه آيا منطقا فرونسيس مي تواند از علوم انساني و اجتماعي محض چونان حكمت نظري، در رهنمون شدن انسان به سوي عمل فضيلت مند بهره مند شود؟ و در صورت امكان آيا اين امر، گونه اي از علوم انساني و اجتماعي كاربردي به شمار مي رود؟
چكيده لاتين :
This article is to study the relation between applied humanities and phronesis. The methodology is conceptual analysis, so in the first place, by providing the definition of application and praxis, the concepts of applied humanities and social sciences, and phronesis are analyzed. In this regard, a variety of Muslim philosophers' thoughts about phronesis are categorized and compared with Aristotle's Concept of phronesis. Then the concepts of applied Social sciences and phronesis are compared from different aspects. Regarding the technological nature of applied humanities and social sciences in one hand, and the virtuous nature of phronesis in another hand, at last this question is argued whether it is logically possible that phronesis uses pure theories of humanities and social sciences instead of Sophia and episteme to order to produce virtuous social Sciences.