كليدواژه :
عمل انقلابي , كنش انقلابي , شخصيت انقلابي , انقلابيگري , انقلاب , اسلام , دين , گفتمان ديني
چكيده فارسي :
هدف: عليرغم انعكاس فراوان مسئلهي «انقلابي» بودن و عمل كردن در گفتمان حاكم بر كشور ما، مبادي نظري اين نوع مواجهه با مسائل اجتماعي سياسي هنوز از آموزه هاي ديني و اسلامي در حد اندكي استخراج شده است. مقاله حاضر به دنبال چارچوب بندي مفهومي بعضي عوامل مبنايي تربيتي كنش انقلابي در انسانها بر اساس اين آموزه ها ميباشد، در قالبي تطبيقي با مفاهيم علوم انساني و اجتماعي مدرن. روششناسي پژوهش: روش مقاله متكي بر تأمل اجتهادي و تفسيري نگارنده بر روي گفتمان اسلامي و در قالب عناصر تحليل گفتمان به حساب مي آيد، به شيوه اي تطبيقي با چهارچوبي از دوگانه هاي مفهومي مستخرج از گفتمان هاي موجود حول معناي كنش انقلابي؛ و در ضمن استناد به مداركي اجمالي از منابع دست اول اسلامي و انديشه متفكرين. يافته ها: چارچوب مفهومي عوامل تقويت كنندهي شخصيت و كنش انقلابي در گفتمان اسلامي از منظر استنباطي مقاله شامل موارد ذيل مي شود: «ضديت» بنيادين و شديد دين با برخي امور و جماعات انساني، ارتقاي «جمعگرايي» و مسئوليت مندي اجتماعي انسان، ارتقاي «آرمان گرايي» غيرمادي و فرادنيايي او، تقويت «عملگرايي» و ارادهي انساني، تقويت نگاه «انسان مدار» و خدامحور براي رقم زدن تحولات اجتماعي، افزايش «استقلال» متدينين از عرف ها و زمينه هاي منفي و انفعالي اجتماعي، «سياست گرايي» دين و توجه زياد به قدرت و ولايت سياسي اجتماعي. نتيجهگيري: عوامل مذكور، در مكاتب تربيتي انقلابي ديگر مرسوم در جهان و يا معنويت هاي غير اسلامي، مفقود يا كم رنگ مي باشند.