ترسيم نقشه فازي عناصر كيفي ريسك‌هاي پياده‌سازي مديريت دانش

امروز سازمان‌ها متوجه شده‌اند كه دانش يك منبع باارزش است كه بايستي مديريت شود در پژوهش حاضر تلاش شده، ريسك‌هاي پياده‌سازي مديريت دانش شناسايي و با استفاده از مفهوم مدل شكاف، روش نويني براي ارزيابي ريسك‌هاي پياده‌سازي ارائه شود. روش پژوهش، هدف كاربردي و ازلحاظ ماهيت توصيفي است. جامعه آماري را 12 نفر از مديران شركت هاي دانش‌بنيان فعال شهر شيراز تشكيل مي‌دهند. براي يافتن مؤلفه‌هاي بحراني موفقيت و شكست از مفهوم مدل شكاف و ترسيم نقشه فازي نوع دوم براي ارزيابي ريسك‌ها استفاده شد. نتايج نشان داد عدم توانمند سازي، عدم‌حمايت مديريت ارشد، چالش گسترش روزافزون تجارت، ترس از احمق فرض شدن، كمبود انگيزه، كمبود نرخ مشاركت، ترس از دست دادن مالكيت دانش و ايجاد سيستم و منابع اطلاعاتي متعدد و غير ضرور، از مهم‌ترين عوامل حياتي موفقيت و كمبود اعتماد، زيرساخت فني، تمركز در محدوده مرزها، چالش سياسي، منسوخ بودن محتوي بعضي از دوره‌هاي آموزشي، ابهام در سيستم‌ و مشكلات ارتباطي، از مهم‌ترين عوامل شكست شركت هاي دانش بنيان در پياده سازي مديريت دانش در شهر شيراز هستند. در اين راستا ايجاد فرهنگ همكاري، انجام مميزي دانش، سازمان‌دهي دانش، ايجاد چك ليستي از ويژگي‌هاي كليدي، برقراري ارتباط بين افراد و دانش، پاداش و انگيزش، چالش سياسي، برگزاري دوره هاي آموزشي هدفمند مي‌توانند پياده‌سازي مديريت دانش در سازمان را تسهيل كنند.