تأثير گرايش استراتژيك بر رشد كسب‌وكارهاي كوچك و متوسط با ميانجيگري عملكرد برند و بازار

در عصر كنوني، سمت‌وسوي استراتژيك شركت ها، عملكرد آن ها را در كسب بهترين نتايج تضمين مي‌كند. در حقيقت، اين جهت گيري موجب ساخت اصول اساسي در فعاليت هاي عملياتي شركت مي شود كه با ايجاد رفتارهاي مناسب موجب عملكرد بهتر در آينده مي شود. به‌عبارت‌ديگر، اين جهت گيري موجب عملكرد بهتر شركت در عمليات و در جايگاه آن در بازار مي شود. در اين پژوهش، به بررسي تأثير گرايش استراتژيك بر رشد كسب‌وكارهاي كوچك و متوسط با توجه به نقش ميانجي عملكرد برند و عملكرد بازار پرداخته شده است. جامعه آماري اين پژوهش شامل شركت‌هاي كوچك و متوسط فعال در پارك علم و فناوري دانشگاه تهران است كه تعداد 80 شركت دانش‌بنيان به‌عنوان نمونه پژوهش انتخاب شد. براي بررسي مدل پژوهش از آزمون معادلات ساختاري استفاده شده است؛ كه بر اساس آن اين نتيجه به دست آمد كه جهت گيري استراتژيك كسب‌وكارها تأثير معناداري بر عملكرد برند و رشد آن ها دارد. هم چنين گرايش به كارآفريني، نوآوري و بازار بر عملكرد برند شركت ها تأثير معناداري داشته و نيز گرايش به بازار ضمن اثرگذاري بر عملكرد بازاري شركت ها به همراه گرايش به نوآوري موجب رشد كسب‌وكارها مي‌‌شوند؛ و درنهايت، عملكرد برند و عملكرد بازار مي تواند موجب رشد كسب‌وكارها شود.