عنوان مقاله :
كيفيت ترجمة معنايي از منظر تئوري لارسن در ترجمة يثربي از قرآن (مطالعة موردي ترجمة سورة كهف)
پديد آورندگان :
صياداني، علي دانشگاه شهيد مدني آذربايجان - گروه زبان و ادبيات عربي، تبريز، ايران , حيدرپور، يزدان دانشگاه شهيد مدني آذربايجان - گروه زبان و ادبيات عربي، تبريز، ايران , اصغرپور، سيامك دانشگاه اصفهان، اصفهان، ايران
كليدواژه :
كيفيت ترجمة معنايي , نظرية لارسن , سورة كهف , يحيي يثربي
چكيده فارسي :
يكي از الگوهاي ارائهشده در پيشبرد سطح كيفي ترجمهها، بهويژه در حوزة ترجمههاي معنابنياد، الگوي لارسن (1998م.) است. وي با طرح يك فرايند در ترجمه، ابتدا به كشف معاني متن اصلي از طريق بررسي ساخت زباني آن و آنگاه به چگونگي بيان مجدد آن معاني در زبان مقصد توجه دارد. به همين دليل، رويكرد وي در اين تئوري، بيشتر رويكردي زبانشناختي است. لارسن ابتدا بر تشخيص شاخصههاي تشكيلدهندة معني در زبان مبدأ تأكيد كرده، سپس بهكارگيري آنها را با ساختارهاي مشابه در زبان مقصد مهم ارزيابي ميكند. از جمله شاخصههاي زبان مبدأ ميتوان به موضوع تعدد معاني واژگان و اطلاعات صريح يا ضمني متن اشاره كرد. قرآن كريم كه سبكهاي بياني مختلفي مانند كاربردهاي استعاري و مجازي واژگان، كنايه، تشبيهات و غيره دارد، حاوي مضامين و اطلاعات ضمني نيز ميباشد. بيشتر اين ويژگيها و ساختهاي معنايي در تطابق با نظرية معنابنياد لارسن است. لذا موضوع كشف مضامينِ مورد تأكيد در اين عناوين و بازگويي آن به مخاطب زبان مقصد، در ترجمة معنيمدار يحيي يثربي (1396) از قرآن نمودهاي مختلفي دارد و با نظرية لارسن قابل انطباق و بررسي است. پژوهش حاضر به روش توصيفيـ تحليلي درصدد تطبيق ترجمة سورة كهف با اين نظريه و بيان چالشهاي موجود در ترجمه معنيمدار برآمدهاست. نتيجة پژوهش نشان ميدهد در ترجمة يثربي علاوه بر كشف معني، به انتقال اطلاعات صريح و ضمني موجود در سورة كهف نيز توجه شدهاست.
عنوان نشريه :
پژوهش هاي ترجمه در زبان و ادبيات عربي