عنوان مقاله :
حقيقتنمايي در البخلاي جاحظ (موردكاوي قصههاي اهل مرو و خراسان)
پديد آورندگان :
آتش روز، حبيب دانشگاه سمنان , ميراحمدي، رضا دانشگاه سمنان , عامري، شاكر دانشگاه سمنان
كليدواژه :
جاحظ , شعوبيه , حقيقتنمايي , البخلاء , قصه , مرو و خراسان
چكيده فارسي :
جاحظ (160-255ق) نويسندة تواناي قرن دوم وسوم هجري، يكي از سرشناسترين چهرههاي نثر عربي است كه در حوزههاي مختلف گيتيشناسي، نقد و ادبيات، موسيقي و جانورشناسي قلم زده است. او چندين اثر مشهور و جريانساز دارد كه "البخلاء" يكي از جذابترين آنهاست. جاحظ در اين كتاب بهطور ويژه موضوع بخل را بهعنوان مضموني اجتماعي مورد دقت و واكاوي قرار داده و آن را دستماية كار خويش ساخته و قصههايي از خسيسان روايت نموده است. او بخش عمدهاي از داستانهاي خود را به روايتهاي بخيلان اهل مرو و خراسان اختصاص داده كه نشان ميدهد در اين اثر بيتاثير از جريان شعوبيه، يكي از مهمترين جريانات سياسي آن دوران، نبوده است. جاحظ با توسل به اين جريان به نگارش داستانهايي ميپردازد و به عجمها نسبت ميدهد كه مبناي حقيقي ندارد. اما او اديبي بليغ و توانا است و اين حكايتها را در قالبي حقيقتنما به مخاطب ارائه داده است و با وجود اينكه قصهها از حقيقت تهي است و با قوّه عقل و منطق همخواني ندارد اما خواننده با توجه به كاربرد ابزارهاي حقيقتنما از جانب نويسنده، داستان را حقيقت ميپندارد. اين پژوهش نشان ميدهد كه اتكاء جاحظ بر نوع قصه با رعايت ضوابط فنّي و علّي آن، ايجاد فرايند استناد، دقت در توصيف اشياء و وصف مشروح آن فرايند حقيقتنمايي را ايجاد ميكند و خواننده را به تصديق حكايتهاي خود وا ميدارد.
عنوان نشريه :
پژوهشنامه نقد ادب عربي