تبيين جهان مفروضِ فيلمنامه موعودگرا، بر اساس انديشه فارابي

نوشتار پيش رو با طرح اين پرسش كه «جهان داستاني آرمانشهر در فيلمنامه موعودگرا، از چه عناصري تشكيل مي‌شود؟» مدعي است مي‌توان با توجه به آراي فلسفي فارابي در باب مدينه فاضله، بن‌مايه‌هاي عناصر «جهان داستاني» آرمانشهر را براي نگارش فيلمنامه فراهم كرد. با توجه به عقائد شيعه در خصوص آخرالزمان و تشكيل حكومت جهاني، بايسته است براي بازنمايي نمايشي مدينه فاضله در پرتو تأسيس دولت كريمه، عناصر تشكيل‌دهنده جهان داستاني آن شناسايي و ابعاد آن با بهره‌گيري از انديشه‌ فارابي مشخص شود. پژوهش حاضر با استفاده از روش توصيفي تحليلي و با استفاده از مفهوم مدينه فاضله در انديشه فارابي، به تبيين عناصر تشكيل‌دهنده آرمانشهر در «جهان داستاني» فيلمنامه‌هاي موعودگرا پرداخته و شرائط مفروض شكل‌گيري اين جهان داستاني را با استفاده از آراء جيمز تامس تحليل نموده است. نتايج به دست آمده چنين نشان مي‌دهد كه عناصر «جهان داستاني» آرمانشهر در انديشه فارابي به صورت عيني و ملموس تبيين شده و به خوبي مي‌توان در نگارش متون داستاني و نمايشي از اين عناصر بهره برد. در نهايت، اين جستار براي طراحي «جهان داستاني» مدينه فاضله، دو راهكار پيشنهاد داده است: 1_ تبيين شرائط مفروض با توجه به ايده اوليه 2_ تبيين عناصر اصلي جهان مفروض مانند: زمان، مكان، جامعه، خانواده، فرهنگ، اقتصاد، سياست، قانون، معنويت و مباني انسان‌شناختي بر پايه انديشه فارابي در ترسيم مدينه فاضله؛ كه با تحليل دراماتيك مي‌توان ظرفيت‌هاي نمايشي موجود در اين عناصر را كشف نمود.