علم سياست در امريكا: بنيادها و نتايج

علم سياست دانشي انتزاعي- كاربردي است چرا كه در بادي امر به دنبال مديريت بهتر شهر و جامعه بود. البته اين دانش، هم به دنبال شناخت غايات و اهداف حكومت بود و هم به دنبال به دست دادن ابزار مناسب تحقق آن اهداف؛ لذا هم وجه كاربردي داشت و هم وجه نظري. باوجود برجستگي وجه نظري، اين دانش ماهيتاً كاربردي و مسئله محور است. اين كاربردگرايي كه مفهوم مسلط انديشه سياسي در غرب است بيش از همه در جامعه امريكا از طريق تركيب معاني پيشين و تولد مفهوم قانونسالاري نمود و بروز پيدا كرد. در امريكا دانشمندان علم سياست و حتي كنشگراني كه بنيادهاي حقوقي و سياسي دولت امريكا را تدوين كردهاند عناصر مهمي از ريشههاي چهارگانه ديني، فلسفي، حقوقي آنگلو ساكسوني و نهادي آن را اتخاذ كردند. آنها اين عناصر را كه عمدتاً در بستر جامعه اروپايي نضج گرفته بود در منظومه جديدي موسوم به قانون سالاري تدوين كردند. حاكميت قانون، پيگيري رفاه مادي در بستر مشاركت و رضايت مردمي و محوريت رفاه مادي و اقتصادي موجب نتايج مهمي شد كه ابتناي دانش بر بنيادها و روشهاي تجربي و در نهايت ظهور دانشي كاربردي، از پيامدهاي اجتنابناپذير آن بود.