عنوان مقاله :
شكايت از رأي مدني در خلال مهلت طريقۀ شكايت ديگر و مقولۀ اسقاط حق شكايت
عنوان به زبان ديگر :
Attack on Judgment in Period of other Way of Attack & Renunciation
پديد آورندگان :
محسني، حسن دانشگاه تهران - دانشكده حقوق و علوم سياسي
كليدواژه :
اسقاط , حق شخصي , حق شخصي آييني , طريق شكايت
چكيده فارسي :
ممكن است شخصي حق داشته باشد از يك رأي به چند طريق شكايت كند. اين طرق شكايت عادي و فوق العاده طي اصولي در كنار يا به دنبال هم هستند. اسقاط اين حق شكايت بر اساس اصول شناخته شدة دادرسي ميسر است. اما، دربارة نحوه و هنگامة اسقاط و برخورد آن با صلاحيت و اختيار توصيف دادگاه مرجوعاليه در تفسير قوانين نزد دكترين و روية دادگاهها اختلافهايي وجود دارد. برخي آن را ضمناً قابل اسقاط مي دانند، برخي شعب فقط به اسقاط صريح ترتيب اثر ميدهند، و بعضي شعب ديوان عالي كشور نيز هيچيك را قابل پذيرش نمي دانند. در اين پژوهش بحثها و استدلالهاي دكترين و روية قضايي تحليل مي شود. به باور نگارنده حق شكايت از رأي حقي از حقوق شخصيـ آييني و قابل اسقاط است. اما، به منظور اجتناب از بروز ابهام در اعمال آيين دادرسي، اسقاط الزاماً بايد صريح باشد و اعمال يك طريقة شكايت در مهلت طريقة شكايت ديگر اسقاط ضمني حق آن طريقه نيست. تحليل رابطة ميان انواع طرق شكايت از رأي در تبيين مواضع دادگاهها و رسيدن به نظرية مقبول كه با ماهيت دادرسي مدني همسو باشد اهميت دارد.
چكيده لاتين :
It is possible that one has right to attack on a judgment in many ways. These ways are ordinary or extraordinary ways that have their place alongside each other according to principles. Renunciation of these ways is generally possible. Nonetheless, between courts and tribunals we can see some conflicts about the way and methods of renunciation. Some courts have accepted the explicit renunciation of right of attack and some chambers of our Supreme court have rejected the express renunciation. We believe that the right of attack on a judgment is a subjective right that shall be renounced expressly. The relation between ways of attack on judgment is necessary for determining courts’ view and achieving an acceptable theory which is in line with nature of civil procedure.