عنوان مقاله :
انسانشناسي رمزي در داستانهاي عرفاني شيخ اشراق
عنوان به زبان ديگر :
Symbolical Anthropology in Sheikh al-Ishraq's Mystic Narratives
پديد آورندگان :
آژير، اسداله دانشگاه رازي، كرمانشاه - گروه الهيات , الياسي، آزاده دانشگاه رازي، كرمانشاه - گروه الهيات
كليدواژه :
سهروردي، يحيي بن حبش , داستان هاي رمزي , نور مدبر , رمز , علم النفس
چكيده فارسي :
شناخت انسان و درك حقيقت او از موضوعات مهم نظام حكمت اشراقي محسوب ميشود و به هميندليل سهروردي آثارش و ازجمله داستانهاي رمزياش را عمدتاً زمينهاي براي فهم حقيقت و جايگاه انسان و راه رسيدن وي به كمال حقيقي قرار داده است. به عقيدهي وي، نفس نوري از انوار الهي و جوهري مجرد و روحاني، همهويت با انوار قاهره و داراي ماهيتي يكسان با نورالأنوار است كه در جهان ظلماني ماده و زندان تن گرفتار شده است. هدف حكمت، چه در قالب نظام فلسفي و چه بهصورت داستان يا هر شكل ديگري بايد نجات نفس و كمال آن باشد. گرچه رمزهاي به كار رفته در داستانهاي رمزي-عرفاني شيخ اشراق را ميتوان در سه دستهي كلي جهانشناسي، انسانشناسي و خداشناسي گنجاند، ليكن حجم اصلي رمزها و محوريت محتوا مربوط به انسانشناسي است. بخشي از رمزها هرچند بهلحاظ شكلي با نظام فلسفهي مشائي سازگارترند، اما معنا و مقصودي كه نهايتاً القا ميكنند، اشراقي است. محتواي بخش ديگري از رمزها حتي با اصول فلسفي حكمه الاشراق نيز ظاهراً سازگاري ندارند. به نظر ميرسد كه پيشتازي روح مكاشفهگر و تخيل رمزپرداز شيخ اشراق نسبت به عقل نظامسازش، باعث شده است تا گاهي داستانهاي رمزي، از آثار فلسفياش اشراقيتر باشند.
چكيده لاتين :
Knowing human nature is one of the most important elements in Suhravardi's philosophy and therefore, his works, especially his symbolical and metaphorical narratives, are grounds for understanding human essence. According to his view, human soul is an illuminous substance, equal to transcendental spirits and even to God. The goal of the philosophy must be to save the soul and to help man release himself from the darkness of the body and the prison of this world. Symbols used in Sheikh al-Ishraq's mystic-philosophical narratives can be categorized in cosmological, theological and anthropological categories. The anthropological symbols are the main both in frequency and in goal. Although some symbols are formally peripatetic, but the meanings he derives are illuminous (Ishraqi). The implications of some other symbols don’t fit seemingly to the principles of his masterpiece Hikmat al-Ishraq. It can be due to his creative and inspired imagination which precedes his systemizing reason.
عنوان نشريه :
انديشه ديني