عنوان مقاله :
اثرات پيكره بندي فضايي بر جدايي گزيني اجتماعي در بافت فرسوده گلستان، سبزوار
عنوان به زبان ديگر :
The Effects of Spatial Configuration on Social Segregation in Old Fabrics of Golestan, Sabzevar
پديد آورندگان :
جعفري، مژگان دانشگاه حكيم سبزواري - دانشكده معماري و شهرسازي , سياوش پور، بهرام دانشگاه حكيم سبزواري - دانشكده معماري و شهرسازي , عسگري، اباصلت دانشگاه حكيم سبزواري - دانشكده معماري و شهرسازي , سلطاني فرد، هادي دانشگاه حكيم سبزواري - دانشكده جغرافيا و علوم محيطي
كليدواژه :
جدايي گزيني , تئوري نحو فضا , پيكره بندي فضايي , روابط فضايي
چكيده فارسي :
جدايي گزيني كه به معني جدا شدن قسمتي از افراد يك مجموعه از ديگر افراد آن مجموعه است، يكي از معضلات بزرگ شهري است كه يكپارچگي آن را به مخاطره مي اندازد و مانع سازوكار درست شهر به عنوان كليتي واحد مي شود. براي مقابله با جدايي گزيني، رويكردهاي مختلفي به اجرا در آمده است. آنچه كه اين پژوهش به عنوان رويكردي تحليلي برگزيده، بررسي اين معضل شهري از منظر محيطي، كالبدي و فضايي است. پشتوانه نظري اين پژوهش براي بررسي جدايي گزيني، استفاده از تئوري نحو فضايي و مطالعه آن از ديدگاه پيكره بندي فضايي شهر است. اين تئوري بر اين عقيده استوار است كه ساخت فيزيكي شهر و ساخت اجتماعي آن بر هم تأثير گذاشته و از هم تأثير مي پذيرند. در همين راستا محدوده كوي گلستان در شهر سبزوار به عنوان نمونه موردي انتخاب شده و هدف از اين مطالعه كاهش جدايي گزيني اجتماعي با كمك درك ساختار فيزيكي اين منطقه و ارائه راهكار براي بهبود آن است. همچنين اين بررسي به دنبال درك شدت اثر متغيرهاي نحوي بر پارامترهاي غيرنحوي است تا از اين طريق بتوان به دسته بندي مشخص از عواملي كه بيشترين سطح تأثير بر ساخت فيزيكي را دارا هستند، دست يافت. پژوهش از نوع اكتشافي و روش آن تلفيقي است و از هر دو روش كمي و كيفي براي پاسخ به سئوالات پژوهش استفاده شده است. روش كيفي به صورت ميداني با تكنيك مشاهده و ابزار چك ليست انجام شد و روش كمي با تحليل فضايي خطوط محوري در محيط نرم افزار UCL Depthmap صورت گرفت. در اين مطالعه متغيرهاي نحوي به عنوان متغيرهاي مستقل و متغيرهاي غير نحوي به عنوان متغيرهاي وابسته مورد سنجش قرار گرفتند و در نهايت با كمك تحليل رگرسيون خطي چند متغيره در نرم افزار SPSS، روابط آنها مورد ارزيابي قرار گرفت. نتايج پژوهش نشان داد كه متغيرهاي نور و روشنايي، ديد و منظر، گوشه هاي قابل ديد، چگونگي دسترسي، عناصر داراي ارزش، وروديها و گشودگي ها، كيفيت ابنيه، قدمت بنا با متغيرهاي نحوي داراي رابطه معنادار بوده و به ترتيب از بيشترين اولويت برخوردارند. براساس نتايج تحقيق، انتظار مي رود با اعمال تغييرات بر روي اين متغيرها بتوان به حداكثر تغييرات در ساخت فيزيكي و در نهايت به تغيير در ساخت اجتماعي دست يافت.
عنوان نشريه :
مطالعات شهري- دانشگاه كردستان