عنوان مقاله :
صورت هاي زماني پارادوكس مور
عنوان به زبان ديگر :
Tense Forms of Moore's Paradox
پديد آورندگان :
ابراهيم پور اصفهاني، روح الله دانشگاه اصفهان - گروه فلسفه
كليدواژه :
پارادوكس مور , جملات موري , پوچي , منطق باور , منطق زماني , منطق زماني پيوندي
چكيده فارسي :
جملات موري جملاتي مانند "p اما من باور ندارم كه p" يا "p اما من باور دارم كه چنين نيست كه p" هستند، كه عليرغم ممكن الصدق بودن محتواي آنها اظهار يا باور به آنها با نوعي پوچي همراه است. ادعا مي شود اين جملات تنها در صورتي كه در قالب زمان حال اظهار يا باور شوند پوچ خواهند بود و در صورتي كه آنها در قالب زمان گذشته يا آينده اظهار شوند اظهارشان پوچ نخواهد بود. ما در اين مقاله مي كوشيم به تحليل صورت هاي زماني مختلف جملات موري در زمان هاي گذشته، حال و آينده بپردازيم. براي اين منظور از منطقي استفاده مي كنيم كه تركيبي از منطقه اي زمان و باور است. سپس با صورت بندي جملات موري در زمان هاي مختلف نشان مي دهيم كه بر خلاف ادعاي مرسوم صورت هاي گذشته و آينده اين جملات لزوما پوچ نخواهند بود. در نهايت به معرفي شرايط لازم و كافي پوچي جملات موري در زمان هاي گذشته، حال و آينده مي پردازيم.
چكيده لاتين :
Moore’s sentences are sentences of the form “p but I don't believe that p” or “p but I believe that not-p”. These sentences are called the omissive and the commissive form of Moorean sentence, respectively. These sentences might be true, yet they are ‘absurd’ to believe. It is usually claimed that absurdity only occurs when these sentences are formulated in the present tense, but if they are expressed in the past tenses or future tenses they would not be absurd. In this paper, we will analyze the Moore’s sentences in various tenses: past, present, and future. In this respect we employ a logic which is a combination of hybrid tense logic and doxastic logic. Then by formalizing the Moore’s sentences in various tenses we show that, contrary to popular belief, the past and future versions are not necessarily absurd. Finally, we give a necessary and sufficient condition for determining the absurdity of the Moore’s sentences